بازو؛ در یک تعریف ساده یعنی عضله با قابلیت انبساط و انقباض
کلمه ای خاص و دارای یک هسته ی مرکزی جهت صدور مفاهیم مانند یک نقطه پرگار و کلیدواژه ای که دو مفهوم متضاد از یک ریشه در دو جهت در یک کلمه نهفته است. مفهوم باز و بست یا نگارش معکوس مفهومی از همین ریشه با مفهوم انقباض و انبساط یا زیپ و زاپ
... [مشاهده متن کامل]
به طوری که اگر دقیق تر به سخن این کلمه گوش کنیم مفهومی به نام ثبات در این کلمه به گوش می رسد. یعنی مسئله ثبات یک مقوله ی ساکن و ایستا بودن به مفهوم منفعل بودن و در جا زدن و راکد بودن نیست بلکه کلمه ی بازو و باز و بست و انقباض و انبساط و ثبات و ثبت و ضبط و زیپ و زاپ مسیری را به ما نشان می دهد که در آن یک حرکت و یک جریان پویا در اون نهفته است. از همین تفسیر اصطلاح ثبات بازار را اینگونه می شود درک کرد که در آن تولید و مصرف دو مقوله ی در هم تنیده و یک علم منطبق بر حقیقت، واقعیت و طبیعت و نیاز است.
زبان و سخن کلام بازو به ما این است؛ زیبندگی و زیبایی بازوی حیات در همین جریان و چرخه ی انرژی نهفته در دل طبیعت است. یعنی سرما و گرما، دوری و نزدیکی، غم و شادی، رنج و لذت، و . . .
بازو واژه فارسی بوده و از واژه�بازوگ� در فارسی میانه و به معنای فاصله میان دوش تا آرنج دست گرفته شده است .
این واژه با واژه های �باهو� در سانسکریت و �بازَو� در اوستا هم ریشه می باشد .
همچنین واژه انگلیسی �bough � و به معنای شاخه و تنه درخت برگرفته از این واژه فارسی میباشد .
ایشلر بازوم؛ ییر آزوم ( آغیز )
بازیدن و بازی و بازار و بیزی ( busy ) همگی به چم مشغول و مشغله می باشد و بازو یعنی بسیار مشغول که اشاره به اندامی دارد که بی درنگ در حال کار و فعالیت است.
بازار = باز ار = مشغول به هم آمده = مکان تجارت و بیزینس
باز = که دوباره معنا میکنیم به چم مشغله می باشد و منظور اینست که مجددا انجام گیرد
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
... [مشاهده متن کامل]
forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا
در لری بختیاری
بازو: بایی
رش، بازه، ساعد، عضد مرفق، اهرم، دسته، توانایی، قدرت، قوت، نیرو، یاور
بازو: در پهلوی بازا bāzā بوده است .
( ( فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و گوشت ِ بازو کنان . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 245. )
بازو:به معنای عضوی باز شونده می باشد.
در گویش شهرستان بهاباد به بازو، بُوْاُو گفته می شود شاید اصل این کلمه، کلمه ی / با هو/ از زبان سانسکریت به معنای بازو باشد که با تغییراتی به /بُوْاُو/ تبدیل گردیده است.
رش