بازو

/bAzu/

    arm
    pickup
    crank
    (upper) arm

فارسی به انگلیسی

بازو بتد
armlet, amulet, curtain - loop

بازو زدن
to jostle or elbow

مترادف ها

force (اسم)
شدت، جبر، عده، بازو، شدت عمل، نفوذ، نیرو، زور، تحمیل، قوا، بردار نیرو، نیرومندی، رستی

power (اسم)
پا، حکومت، برتری، بازو، عظمت، قدرت، نیرو، برق، توان، زبر دستی، زور، سلطه، سلطنت، نیرومندی، بنیه، توش، اقتدار، قدرت دید ذره بین، سلطه نیروی برق

arm (اسم)
بازو، دست، سلاح، شاخه، اسلحه، شعبه، قسمت، جنگ افزار، دستهء صندلی یا مبل

lever (اسم)
بازو، دسته، دیلم، اهرم، شاهین، میله اهرم

forearm (اسم)
بازو، ساعد

brachium (اسم)
بازو، هر عضوی شبیه بازو، ساعد

پیشنهاد کاربران

بازو؛ در یک تعریف ساده یعنی عضله با قابلیت انبساط و انقباض
کلمه ای خاص و دارای یک هسته ی مرکزی جهت صدور مفاهیم مانند یک نقطه پرگار و کلیدواژه ای که دو مفهوم متضاد از یک ریشه در دو جهت در یک کلمه نهفته است. مفهوم باز و بست یا نگارش معکوس مفهومی از همین ریشه با مفهوم انقباض و انبساط یا زیپ و زاپ
...
[مشاهده متن کامل]

به طوری که اگر دقیق تر به سخن این کلمه گوش کنیم مفهومی به نام ثبات در این کلمه به گوش می رسد. یعنی مسئله ثبات یک مقوله ی ساکن و ایستا بودن به مفهوم منفعل بودن و در جا زدن و راکد بودن نیست بلکه کلمه ی بازو و باز و بست و انقباض و انبساط و ثبات و ثبت و ضبط و زیپ و زاپ مسیری را به ما نشان می دهد که در آن یک حرکت و یک جریان پویا در اون نهفته است. از همین تفسیر اصطلاح ثبات بازار را اینگونه می شود درک کرد که در آن تولید و مصرف دو مقوله ی در هم تنیده و یک علم منطبق بر حقیقت، واقعیت و طبیعت و نیاز است.
زبان و سخن کلام بازو به ما این است؛ زیبندگی و زیبایی بازوی حیات در همین جریان و چرخه ی انرژی نهفته در دل طبیعت است. یعنی سرما و گرما، دوری و نزدیکی، غم و شادی، رنج و لذت، و . . .

بازو واژه فارسی بوده و از واژه�بازوگ� در فارسی میانه و به معنای فاصله میان دوش تا آرنج دست گرفته شده است .
این واژه با واژه های �باهو� در سانسکریت و �بازَو� در اوستا هم ریشه می باشد .
همچنین واژه انگلیسی �bough � و به معنای شاخه و تنه درخت برگرفته از این واژه فارسی میباشد .
ایشلر بازوم؛ ییر آزوم ( آغیز )
بازیدن و بازی و بازار و بیزی ( busy ) همگی به چم مشغول و مشغله می باشد و بازو یعنی بسیار مشغول که اشاره به اندامی دارد که بی درنگ در حال کار و فعالیت است.
بازار = باز ار = مشغول به هم آمده = مکان تجارت و بیزینس
باز = که دوباره معنا میکنیم به چم مشغله می باشد و منظور اینست که مجددا انجام گیرد
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
...
[مشاهده متن کامل]

forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا

در لری بختیاری
بازو: بایی
رش، بازه، ساعد، عضد مرفق، اهرم، دسته، توانایی، قدرت، قوت، نیرو، یاور
بازو: در پهلوی بازا bāzā بوده است .
( ( فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و گوشت ِ بازو کنان . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 245. )
بازو:به معنای عضوی باز شونده می باشد.

در گویش شهرستان بهاباد به بازو، بُوْاُو گفته می شود شاید اصل این کلمه، کلمه ی / با هو/ از زبان سانسکریت به معنای بازو باشد که با تغییراتی به /بُوْاُو/ تبدیل گردیده است.
رش

بپرس