free trade
بازرگانی کردن
merchandise, trade
بازرگانی
/bAzargAni/
فارسی به انگلیسی
بازرگانی کردن
مترادف ها
سرگرمی، ازار، حرفه، کسب، داد و ستد، سودا، تجارت، کاسبی، سوداگری، پیشه، بازرگانی، شغل، مبادله کالا، امد و رفت
تجارت، بازرگانی، معاشرت
بازرگانی، تجارتی، برای فروش
بازرگانی، تجارتی
پیشنهاد کاربران
بازرگانی ؛ بازار بعلاوه گانی
گانی ؛ گان ، کان ، مکان
بازرگانی ؛ مکان بازار ، بازاریابی
بازار ؛ بازیابی انرژی
بازار ؛ باز بعلاوه آر
باز ؛ دوباره ، مجدد ، تجدید
آر ؛ انرژی
انرژی ؛ ارژنگ ، آرش ، انرشی ، آنارشی ، نیرو ، نور ، انار
گانی ؛ گان ، کان ، مکان
بازرگانی ؛ مکان بازار ، بازاریابی
بازار ؛ بازیابی انرژی
بازار ؛ باز بعلاوه آر
باز ؛ دوباره ، مجدد ، تجدید
آر ؛ انرژی
انرژی ؛ ارژنگ ، آرش ، انرشی ، آنارشی ، نیرو ، نور ، انار
شرکت بازرگانی ایوو آپادانا - واردات کالا از چین و امارات ( حتی یک کارتن )
تجارت، داد و ستد، سوداگری
حمید رضا مشایخی - اصفهان
حمید رضا مشایخی - اصفهان
دهشستانی
دهش ستانی
دهش ستانی
معامله
داد و ستد
تجارت
تجارت