بازرسی

/bAzresi/

    inspection
    search

فارسی به انگلیسی

بازرسی بدنی کردن
frisk, search

بازرسی کردن
inspect, view, to inspect

مترادف ها

control (اسم)
بازرسی، کنترل، کاربری، باز بینی

search (اسم)
کاوش، طلب، بازرسی، تکاپو، سراغ، جستجو، تجسس

exam (اسم)
محک، ازمایش، امتحان، رسیدگی، بازرسی، معاینه، ازمون، ازمایه

examination (اسم)
محک، ازمایش، امتحان، رسیدگی، بازرسی، معاینه، ازمون، ازمایه

audit (اسم)
رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی

inspection (اسم)
بازرسی، معاینه، سرکشی، تفتیش، سان، بازدید

detection (اسم)
بازرسی، کشف، ردیابی، بازیابی، بروز، اکتشاف، یافت، تفتیش

cross-examination (اسم)
بازرسی، استنطاق، باز جویی

examen (اسم)
محک، ازمایش، بازرسی، مقالهءانتقادی

پیشنهاد کاربران

inspection
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Audit
بازرسی فرآیندی است که در آن توسعه دهندگان کد یا الگوریتمی را که سیستم ها و برنامه ها را تشکیل می دهند، بازرسی می کنند.

بپرس