taper
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
باریک شدن، مخروطی شدن
خرد شدن، خرد کردن، خرد ساختن، محدود کردن، باریک شدن، باریک کردن
شکل قیفی داشتن، باریک شدن
باریک شدن
پیشنهاد کاربران
باریک شدن: [عامیانه، کنایه ] دقت کردن، در بحر چیزی رفتن.
- در محاق افتادن ؛ دچار محاق شدن. کاستی و باریکی و تاریکی گرفتن :
تا که روی همچو ماهش دیده ام
ماه بختم در محاق افتاده است.
عطار
تا که روی همچو ماهش دیده ام
ماه بختم در محاق افتاده است.
عطار