باریدن


    radiate
    precipitate
    rain
    spatter
    storm
    to rain
    to shed

فارسی به انگلیسی

باریدن تند
shower

مترادف ها

pour (فعل)
پاشیدن، ریختن، افشاندن، جاری شدن، روان ساختن، باریدن

shower (فعل)
دوش گرفتن، باریدن

rain (فعل)
باریدن

پیشنهاد کاربران

از نِگاه من، میتوانیم با بررسی دو واژه برابر این واژه "کامل" در انگلیسی، پارسی شان را نوسازی کنیم:
1 - full:پُر، با افزودن پسوند "ه" به آن، واژه "پُره" ساخته می شود که برابر همین "پُر" است و می تواند بکار رود.
...
[مشاهده متن کامل]

///////////////
2 - complete:از پیشوند "com" در انگلیسی ساخته شده که در پارسی دو پیشوند "بِ" و "هَم" را جایگزینش داریم. "plete" هم برابر "پر شده، پُر، اَنباشته، آکَنده" می باشد.
ما از دو واژه "پر شده، پر" چشمپوشی میکنیم چِرا که این دو را در "1" به شیوه ساده تر بکار بردیم.
پس دو واژه زیر می مانند:
"آکندن، اَنباشتن"
ساختار هر کدام را جداگانه بررسی می کنیم:
آکندن:از پیشوند "آ" که "نفی کننده، پادسو کننده" است و "کَندَن" ساخته می شود پس پادسو و "ضد" "کَندَن" است. این واژه ساختار ویژه ای ندارد و تنهاواژه ای که می توان از آن ساخت "آکَنده" است.
اَنباشتن:از پیشوند "اَن" و "باشتن" ساخته شده است. پیشوند "اَن" در زبان "آلمانی" نیز به ریخت "an" می باشد که کاربردش "جَهَت دار کردن" واژه است.
بن کنونی این بن واژه "اَنبار" است، پَس بن کنونی "باشتن" برابر "بار" است که این بن کنونی "باریدن" نیز می باشد، پَس این دو واژه "باریدن" و "باشتن" برابر هستند.
"باریدن" در اینجا برابر "بارور کردن، پر کردن" است.
بن واژه "اَنباشتن" در آلمانی برابر "anfullen" می باشد که برابر "fill up" می باشد یا همان "به بالا پر کردن" می باشد که "اَن" پیشوند "جهت" است که در اینجا برابر "بالا" بوده است، و "fullen" هم برابر "پر کردن" که همان "باشتن، باریدن" می باشد.
پَس دریافتیم که ما "باشتن" را داشتیم برابر "باریدن، پر کردن" است.
از این واژه میتوانیم "باشته" را درست کنیم که برابر "پر شده، پُر" است که برابر بسیار شایسته ای برای "کامل" است.
پس واژه "باشته" ساخته میشود.
////////////////
پس دو واژه "پُره" و "باشته" ساخته شد. با اینکه "پُره" خیلی آسان تر است، ولی از نگاه من "باشته" آسان تر می تواند به کار رود.
بِدرود!

ریخت دیگر این بن واژه برابر "باشتن" است که در واژه "اَنباشتن" میبینیم.
بِدرود!
واژه باریدن
معادل ابجد 267
تعداد حروف 6
تلفظ bāridan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: vārītan]
مختصات ( دَ ) ( مص ل . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

بپرس