بارگیری کردن


    embark
    freight
    load
    to load

مترادف ها

port (فعل)
بردن، حمل کردن، بارگیری کردن، ببندر اوردن، ترابردن

lade (فعل)
بار کردن، با ملاقه خالی کردن، بارگیری کردن

پیشنهاد کاربران

( رایانه ) تَلْگِفْتَن [تل و گِفتن ( گیفتن ) ]: مورد بارگیری شدن قرار دادن؛ مثال:
* فایل هایی که برایت فرستادم را دانلود کن. 🔮فایل ها هی که بَرایَت فرستادم را بِتَلْگِف.
بارْگِفْتَن[بار . . . ]: مورد بارگیری شدن قرار دادن؛ مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

* وسیله هایت را بارگیری کردیم؛ حالا چه کنیم؟🔮وسیله ها اَت را بارْگِفْتیم؛ الان چه کنیم؟
🫵 اطلاعات بیشتر 👇👇👇

منابع• https://vn.amoosin.com/wiki/بارگیری_کردن• https://vn.amoosin.com/wiki/دانلود_کردن

بپرس