باد کرده

/bAdkarde/

    baggy
    big
    puffy
    swollen
    tumescent
    turgid
    ventricular
    inflated
    inflamed
    swollen
    inflamed

فارسی به انگلیسی

باد کرده و تار در اثر بی خوابی
bleary

باد کرده و تار در اثر خواب زیاد
bleary

مترادف ها

ventricular (صفت)
بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای

tumescent (صفت)
ورم کرده، باد کرده، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده

baggy (صفت)
شل، قلنبه، باد کرده، ول، کیسهای متورم

puffy (صفت)
باد کرده، باد دار

billowy (صفت)
باد کرده، موج مانند

bouffant (صفت)
باد کرده، پف کرده، بر امده

protuberant (صفت)
باد کرده، برجسته، بر امده، محدب

ventricose (صفت)
باد کرده، شکم دار، متورم، یک طرفه

turgid (صفت)
باد کرده، متورم، اماس دار، متسع

tumid (صفت)
ورم کرده، باد کرده، متورم، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده

turgescent (صفت)
باد کرده، متورم، پرطمطراق، اماس کننده

پیشنهاد کاربران

بپرس