fill (فعل)
انباشتن، باد کردن، بار کردن، سیر کردن، پر کردن، پر شدن، متراکم وانباشته کردن، نسخه پیچیدن، اکندن
heave (فعل)
بزرگ کردن، تقلا کردن، کشیدن، باد کردن، جابجا کردن، بلند کردن
distend (فعل)
بزرگ کردن، منبسط کردن، باد کردن، متورم شدن
bulge (فعل)
باد کردن، متورم شدن، جلو دادن
bag (فعل)
ربودن، طلب کردن، باد کردن
perk (فعل)
اراستن، باد کردن، جوشیدن، صاف کردن، سینه جلو دادن، خود را گرفتن، سر بالا گرفتن
inflate (فعل)
باد کردن، پف کردن، متورم شدن، پر از باد کردن
bloat (فعل)
باد کردن
fluff (فعل)
باد کردن، اشتباه کردن، نرم کردن، کرکدار شدن، خبط کردن
swell (فعل)
باد کردن، پف کردن، متورم شدن، اماس کردن، متورم کردن، باد غرور داشتن
brag (فعل)
باد کردن، لاف زدن، بالیدن، رجز خواندن، قپی کردن، با تکبر راه رفتن