باختن


    to lose
    [game.] to lose
    [fig.] to give away
    [lit.] to play

مترادف ها

lose (فعل)
گم کردن، تلف کردن، شکست خوردن، از دست دادن، باختن، مفقود کردن، زیان کردن

shut out (فعل)
باختن

پیشنهاد کاربران

سه تا منفی به هر سه دوست بزرگوار دادم . امیدوارم کینه بدل نگیرید
باختن از پختن آمده ( بعد ها سپوختن نیز از آن ساخته شد )
پختن در زبان مازندرانی ( زبان پهلوی ) بَپِتِن بوده که با تبدیل پ به ف بفتن و سپس بفتن به بافتن تغییر یافت
...
[مشاهده متن کامل]

با تبدیل پ به ب در پختن ؛ بختن و سپس باختن ساخته شد ؛ باختن را اینک اگر با پختن بسنجیم به سرخ شدن و غروب کردن میرسیم ؛ از اینرو با غرب باختر گفتند ( بر روزن مادر؛ برادر؛ خواهر و پدر ) که ر یا ِر انتهای آن در mother, sister , . . . و سایر اشکال فاعلی لاتین دیده میشود و همچنین برخی واژگان ایرانی. . . . پختن همان سرخ کرن است و در بازی باختن یعنی در بازی به غروب رسیدن ( افول کردن ) پس. .
پختن/ پاختن / فاخته و . . . . = سرخ شده و افول کرده و در پاختن و فاخته = اماده شده ( فاخر بعد ها از فاختن آمد = فخر = شکوه و هر چیز آماده و نهایی شده )
بفتن / بافتن = آماده کردن = مهیا کردن = ساختن
پاختر/ باختر/ باختن = غروب / سرخ شده / افول
دو معنا یافت یکی برای سرخی ( مثل سرخ کردن ) ساختن و اماده سازی و دیگری برای غروب و افول
بخت نیز از همینجا آمده یعنی سرخی ، مهیا بودن شرایط ؛ منظور شور و شانس بوده

این واژه به احتمال قوی ( بی آختن ) یا ( بی آویختن ) ( بئاختن ) بوده است و به مرور تبدیل به باختن شده است
چرا که بن واژه آختن از اخت و همراهی می آید
و بی آختن به معنای نبود همراه است
سلام در معنی حقیقت در کلمه یعنی پیدا کردن راه بعد از تن دادن، به زبان ساده یعنی راه را پیدا کردن بعد از شکست، آزمودن
- بای ، بای دادن ؛ باختن. از دست دادن. بر باد دادن :
لیلی ز عشوه های تو دل بای داده است
شیرین ز جلوه های تو خاطرنگاره ای.
حاذق گیلانی ( از فرهنگ نظام ) .

بپرس