باجه

/bAje/

    box-office
    ticket-office
    counter

فارسی به انگلیسی

باجه بازرسی
checkpoint

باجه تلفن
telephone box, telephone booth, telephone booth (

باجه راه باج گیری
tollbooth

باجه فروش بلیط سینما
box office

باجه مامور باج گیری
tollhouse

مترادف ها

eye (اسم)
بینایی، دهانه، کاراگاه، باجه، عین، چشم، دیده، سوراخ سوزن، مرکز هر چیزی، دکمه یا گره سیب زمینی

counter (اسم)
ژتون، ژتن، شمارنده، پیشخوان، باجه، بساط، ضربت متقابل

wicket (اسم)
در، حلقه، چوگان، دریچه، باجه، دروازه کوچک

پیشنهاد کاربران

همسنجی واژه های بازار و باجه ( بازچه ) :
واژه ی بازار که در پهلوی واچار و وازار بوده در پارسی کنونی به ریخت بازار درآمده است.
این واژه جدای از ریشه یابی آن، برای پیشه وران امروزیِ این جایگاه، یادآور یک گستره ی باز و فراخ است که ویژه مند برای دادوستد کالا شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

در این گستره ی باز ( بازار ) ، بازچه هایی نیز برای هریک از پیشه وران یا بازرگانان ویژه مند می شده که در گذر زمان به ریخت باجه درآمده است.

اتاقک
"باجه" به گمان فراوان کوتاه شده ی واژه ی پارسی [بازچه] است به چم [باز کوچک، دریچه ی کوچک].
واژه ی بازچه در یک فرایند زبانی پیش بینی پذیر به باجه دگردیس خواهد شد.
تمام حرف جعلی در لغت نامه فارسی مثل دهخدا گفته نشد ترکی است لغت نامه دیگر اگر دوستاتی گفته این واژه از ریشه ی باج با منبع گفته منبع شما کجاست عنوان من به کسی ریشه ی ترکی تمام این حرف خیلی تاسف توهین آمیز یک مشت حرف ضد ایرانی کسی بلد نیست یک واژه ی ساده مثل نژاد رو نزاد می نوسید می خواهند با حرف بدون سند مدرک خودش حرف های جعلی خودش می خواهد به بقیه تلقین کند واقعا شرم آور حرف تا حالا این شخص گفته چقدر آدم پرو هستی بدون سند مدرک معتبر بسیار حرف شما آقای قوم گرا و بازهم می گویم تاسف بار هست به جای اینکه فکر پیشرفت کشور باشیم مثل کشور جهان سومی
...
[مشاهده متن کامل]

حرف قومگرایی ضد یکی قوم کشور واقعا کار بشدت زشتی واقعا از آبادیس می خواهم چنین حرف زشتی رو انتشار ندهد.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدند با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید هر کسی به من و خانواده من توهین حرمزاده بی ناموس بی رگ و ریشه سیم کش و جاکش و خودش و جد آبادش هست اگر توهین کند
درجواب شما ها
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . !
تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است.
غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . !
✍کریستوفر هیچنز

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی باجه از ریشه ی دو واژه با و جه فارسی هست
باجهباجهباجهباجهباجهباجه
بسیار باعث تاسف است که برخی از افراد به دنبال جعل هویت و پیرو افکار نژاد پرستان پارسی هستند. باجه یک کلمه با ریشه ت. رکی و به معنی سوراخ کوچک است !!!! یکی از دوستان باجه رو محل امدن باد معرفی کرده. یعنی
...
[مشاهده متن کامل]
شما وقتی میری بانک میخوای بری جلوی باجه کمی هوا بخوری؟ یا یکی دیگه از دوستان گفته باجه از کلمه پارسی باج هست. آیا شما وقتی میری بانک میری باج و رشوه میدی کاری برات انجام بدن؟

بنظر می رسد عده ای اسیر افکار نزادپرستان و قوم گرایان پارسی شده اند. باعث تاسف است که بجای حق و حقیقت برخی از افراد در تلاش برای ایجاد هویت جعلی و دروغین هستند. باجه یک کلمه تورکی و به معنی سوراخ کوچک می باشد.
باجه ترکی نیست! از بادجه می آید. جایی که باد از آن می جهد و جهش می کند، مانند دریچه های کوچکی که ما در باجه های بانکی و دیگر داریم.
counter
( در ترکی : باجا ) : باجه بروات در بانک. باجه پاکت های سفارشی در پست خانه. این کلمه را فرهنگستان ایران بجای لفظ گیشه اختیار کرده است. || ترکی بمعنی سوراخ و بیشتر بر سقف اطاق اطلاق شود. سوراخ بام بخانه.
...
[مشاهده متن کامل]
|| ناوچه آهنی که سیم و زر گداخته در آن ریزند. این کلمه از ترکی بوجاق و باجا به معنای گوشه و حفره گرفته شده است.

باجه واژه کاملا پارسی است. چون به ترکی می شود تزیاه این یعنی باجه صد درصد پارسی است.
در گیلان قدیم ( محدوده گیلان و مازندران ) به محدوده زمین های اشخاص که اغلب جهت کشت محصول بود باج یا باجه اطلاق میکردند .
مردم هزاره درافغانستان به همریش میگویند, باجه.
واژه ( باجه ) واژه ای پارسی است. ( اَباز کردن ) در زبانِ پهلوی - پارسی میانه به چمِ ( گشودن، باز کردن ) بوده است. در زبانهای اوستایی و پهلوی - پارسی میانه، دگرگونیِ آواییِ ( ز/ج ) بسیار بوده است:
برای نمونه در زبانِ پهلوی به پرنده یِ شکاریِ ( باز ) ، ( باج ) نیز می گفتند. به واژه یِ ( تیز ) ، ( تیج ) هم می گفتند و در زبانِ اوستایی واژگانِ ( یوز/یوج ) به چمِ ( یوغیدن ) ، ( ستیج/ستیز ) و. . . را داریم. به اینها واژگانِ ( ارج/ارز ) ، ( واج/واز ( واختن ) ) ، ( برج/برز ) و. . . را بیافزایید.
...
[مشاهده متن کامل]

( باجه ) همان ( بازه ) به چمِ ( روزنه، دریچه ) بوده است. ( باج ( باز ) /پسوندِ نامسازِ ( ه ) یا ( بازچه ) )
پَسگشت ها ( references ) :
1 - رویه یِ 2 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی )
2 - رویه یِ 105 از نبیگِ ( ریشه های هندواروپاییِ زبانِ فارسی )

باجهباجه
به نظر می رسد که واژه "باجه" دگردیس شده واژه "بازه" باشد، یعنی سوراخ، دریچه یا روزنه ای که در سقف باز می کردند برای روشنایی و برون رفت دود، که در معماری کهن ایرانی کاربرد داشت.
در این معنا می توان آن را برابر با باجه بانک و جاهای دیگر دانست یعنی دریچه ای که باز می شود برای خرید و داد وستد پول و کالاهای کوچک.
...
[مشاهده متن کامل]

با سپاس

باجه کلمه ای تورکی است که در اصل باجا بوده و به معنای روزنه است
در کهن روزگاران به مالیات باج میگفتند و به جایی که مالیات میگیرد باجه و این واژه از ریشه پارسی باج است.
کیوسک، کوسک، کوشک= باجه
در زبان ترکی پاجا، باجا، به معنی روزنه و سوراخی در سقف خانه جهت روشنایی و خروج دود همچون روشنایی خانه های امروز ی، این واژه همریشه با باجه بانکی است.
شهریار در حیدر بابا می گوید:
بایرامیدی گئجه گؤشوی اؤخوردو
هر کس شالین بیر باجادان سؤخوردو
کلمه دارای ریشه ترکی می باشد و با کلمه باج از یک ریشه هست. سوراخی یا جایی که چیزی از اونجا تبادل میشه مثل پول، دود یا هر چیزی
گیشه . . . .
دریچه، باجنگ، پاچنگ، دریچه کوچک، روزنه، گیشه، شعبه، نمایندگی
در زبان ترکی پاجا، باجا، به معنی روزنه و سوراخی در سقف خانه جهت روشنایی و خروج دود همچون روشنایی خانه های امروز ی
گیشه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس