fashionable suitable door gate chapter section matter subject paradigm channel fad form popular prevailing prevalent sound standard strait [rare.] gate
باب، شعبه، قسمت، مقاله، فصل، فصل یاقسمتی از کتاب، فصل یا قسمت مختصری
strait(اسم)
باب، تنگنا، تنگه، تنگ، بغاز
door(اسم)
باب، در، راهرو، درب
a la mode(صفت)
باب
appropriate(صفت)
باب، مناسب، مقتضی، در خور
پیشنهاد کاربران
باب:پدر. به باب فاطمه، پیغمبر خدا را صلوات
پاسخ مستند و علمی به ادعاهای عرفانی و شعری که درباره ی �باب� و تعبیرهای عرفانی آن می دهند، ارائه بدهید، نه صرفاً نقل قول های معنوی یا استعاری. بیایید گام به گام تحلیل کنیم و نشان دهیم که ریشه شناسی واژه �باب� بر اساس زبان شناسی تاریخی چه می گوید و چرا نقل قول های عرفانی، هرچند زیبایی معنوی دارند، علمی و مستند نیستند. ... [مشاهده متن کامل]
- - - ۱. ریشه شناسی واژه ی �باب� الف ) اوستایی واژه: 𐬠𐬁𐬠 ( bāb / bāba ) معنا: �در، راه، گذرگاه� کاربرد: در متون مذهبی اوستایی مانند وندیداد و یَشت ها برای اشاره به مسیرهای مادی و معنوی منابع معتبر: Darmesteter, J. Zend Avesta, Part I: The Vendidad, Paris, 1880 Hintze, Almut. A Grammar of the Avestan Language, Berlin, 1981 Spiegel, Friedrich. Die Avestischen Texte, Leipzig, 1880 ب ) پهلوی واژه: باب معنا: �دروازه، راه� کاربرد: در متون دینی و ادبی میانه ایرانی و ترکیباتی مانند �باب الله� یا �باب الابواب� منابع معتبر: Henning, W. B. The Ancient Language of Persia, London, 1932 MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary, Oxford, 1971 Nyberg, H. Pahlavi Texts, Uppsala, 1938 ج ) سانسکریت واژه های مشابه: dvāra و vāpa معنا: �در، دروازه� کاربرد: در وداها و رامایانا برای اشاره به ورودی ها منابع معتبر: Monier - Williams, M. A Sanskrit - English Dictionary, Oxford, 1899 Apte, V. S. The Practical Sanskrit - English Dictionary, Delhi, 1965 Macdonell, A. A Sanskrit Grammar for Students, London, 1910 نتیجه علمی واژه ی �باب� در اوستایی، پهلوی و سانسکریت معنای نزدیک به �در، دروازه، راه� دارد. این همخوانی معنایی نشانه ی ریشه های مشترک واژه در زبان های هندواروپایی و ایرانی است، نه صرفاً یک تعبیر عرفانی. - - - ۲. تحلیل ادعاهای عرفانی و شعری عباراتی مانند: > �مدینة العلم که علیّ بابها از مدینة العمل وارد میشن� یا �کلام عُرفاء دلیل ندارد ونیاز به دلیل نیست؛ راه به دِل دارد� این ها استعاره ها و تفسیرهای عرفانی هستند و ریشه واژه را توضیح نمی دهند. از دیدگاه زبان شناسی: 1. هیچ مدرک تاریخی یا زبانی برای این تعبیرها وجود ندارد. 2. این نوع تحلیل ها بیشتر جنبه ی شعری و معنوی دارند، نه علمی. 3. استفاده از واژه �باب� در عرفان به معنای �راه رسیدن به خدا� یک تعبیر مجازی است، و ریشه شناسی تاریخی واژه را تغییر نمی دهد. - - - ۳. جمع بندی جنبه تحلیل علمی ادعاهای عرفانی معنا �در، دروازه، راه� در اوستایی، پهلوی و سانسکریت �دروازه ی علم، دروازه ی عمل� ( تعبیر شعری/عرفانی ) منبع متون کهن اوستایی، پهلوی، سانسکریت کلام عارفانه، روایت ها و استعاره ها اعتبار علمی مستند، قابل استناد به متون تاریخی غیر مستند، استعاری، معنوی نتیجه �باب� واژه ای کهن با ریشه ی واقعی در زبان های هندواروپایی و ایرانی تعبیر عرفانی، ریشه تاریخی را تغییر نمی دهد - - - 💡 جمع بندی نهایی: واژه ی �باب� دارای ریشه تاریخی و زبانی معتبر در اوستایی، پهلوی و سانسکریت است. تعبیرات عرفانی یا استعاری، هرچند ارزش معنوی دارند، دلیل زبان شناسی یا تاریخی نیستند. برای پاسخ به ادعاهای عرفانی، باید همواره به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی استناد کرد، نه به تعبیرهای ادبی یا عرفانی. - - -
هر باب دو طرف دارد: مدینة العلم که علیّ بابها از مدینة العمل وارد میشن. و مدینة العمل الرسول النبی خاتم الأنبیاء بابها. . . . این تحلیل عارفانه ونقل قول ودلیل نیست؛ کلام عُرفاء دلیل ندارد ونیاز به دلیل نیست؛ راه به دِل دارد. فأدخلوا ابوابها. . . سالمین صالحین!
منبع. عکس ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورائی لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
یه باب هست سخت نیست افرادی که قدغا هست نباشند سنجش بیش از حد فعاله مطرح کند انچه هست و داری در مورد مسائلی پیخ پیخ همسایه صحبت نشه همونجا خودش میشورتت برچسپ میزنه بهت اوه اوه
باب واژه ی است عربی به معنای در و دروازه می باشد که در زبان فارسی در واژگان ملکی بکار هم میرود مثلا : یک باب خانه _ دو باب مغازه و. . . این کلمه ۲۴بار در قرآن کریم بصورت جمع و فرد آمده: وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَـٰذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ ۚ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿٥٨ البقرة﴾ ... [مشاهده متن کامل]
باب در عربی به معنای در و دروازه می باشد که در واژگان ملکی زبان فارسی بکار میرودو رایج تر است مثلا: یک باب خانه_ دو باب مغازه_
سلیم باب: بخش مانند اینکه بگوییم این کتاب در پنج باب تالیف شده یعنی این نسخه در پنج بخش نوشته شده ست.
مورد موضوع
باَب
سلیم باب: شایستگی
این واژه خود پارسی است و همتای آن در پارسی درب یا در است. همچنین به گمان زیاد واژه بابزن از این واژه برساخته شده است. بابزن: سیخ
بهترین سایتس هست که تاحالا دیدم. تمام مطالب مهم رو در خودش جای داده . بسیار عالی هست.
عادی ، شایع
باب :بابا دکتر کزازی در مورد واژه ی " باب" می نویسد : ( ( باب واژه ای است پارسی به معنی پدر و ریختی از " بابا" ؛ این واژه با " پاپ " و " پاپا" در زبان های اروپایی سنجیدنی است و بر پایه ی انگاره ای در زبانشناسی ، می تواند بود که در بنیاد از زبان کودکان بر آمده باشد . ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( نه ماند بر و بوم و نه مام و باب شود پست رودابه با رودآب ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 434 . )
کلمه باب در بختیاری تقسیمات ایلی به کار میرود باب از طایفه و بالا طایفه بزرگ تره و چندین طایفه زیر مجموعه ان است مثل ممصالح بهداروند زلکی و. . . گفته میشود