با تجربه

/bAtajrobe/

    experienced
    old
    practiced
    professional
    veteran

مترادف ها

thoroughbred (صفت)
اصیل، با تجربه، خوش جنس، کاردیده

experienced (صفت)
با تجربه، ورزیده، اموخته

practiced (صفت)
با تجربه

practised (صفت)
با تجربه

پیشنهاد کاربران

آروین
بهترین جایگزین: کهنه کار - کار آزموده - فراز و نشیب دیده
ورزیده
Experienced
نشیب و فراز دیده
مجرب . که سخت و سست و پست و بلند جهان دیده است . سرد و گرم چشیده . تجربت اندوخته .
نشیب و فراز دیده. [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مجرب. که سخت و سست و پست و بلند جهان دیده است. سرد و گرم چشیده. تجربت اندوخته.
تجربت کوفته. [ ت َ رِ ب َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) که بسیار تجربت کرده باشد. آنکه از بسیاری تجربت کردن فرسوده بود. در این بیت مسعودسعد بمعنی مجرب ، آزموده آمده است :
تجربت کوفته دلیست مرا
نه خطایی درو نه طغیانست.
مسعودسعد.
لطفا تلفظ کلمات رو اضافه کنید
صاحب ید طولی ̍ ؛ ورزیده. مجرب.
کهنه کار
آموخته
کار دیده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس