ب

/be/

    beh (the 2nd letter of the persian alphabet)

فارسی به انگلیسی

ب ب کردن
babble

پیشنهاد کاربران

منشأ تصاویر ancient Egypt and the language of hieroglyphic ومایا واندیکا وچینی وسریلانکی وبه تبع ژاپانی وکوره ای و یونانی ورومانی وروسی وهندی لاتینی و. . . واز حرف "ب" عربی گرفته شد.
این برای دانشمندان زبان در مقالات خود ثبت کردند دانشگاهی و ثابت شد! و عمداً برای عموم منتشر نشده!
...
[مشاهده متن کامل]

به تصویر دقت کنید.
مصریها ومایاها . . . به نمادها بشدّت علاقه داشتند وبه حروف اکتفاء نکردند چون برای نقوش ونمایان عظمت خود به نمادها وبناءهای عظیم علاقه داشتند، مانند همه امبراطوریها تا به امروز.
این تصاویر چهار گوشه ( نماد بناء وبیت وکعبه ( ابراهیمی ) وبنت وبن ( إبن ) و. . . ) بین مصریها ومایاها و . . . مشترک بوده واین بزرگترین دلیل برای نشأت همه زبانها از حروف عربی نه برعکس واین امر به هیچ وجه تصادفی نبود.
بقیه حروف همینتور ویکی یکی ذکر ورسم تصاویر مربوطه خواهم ارسال کرد.
اذعان به حقائق خیلی سخته!
فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ

ب
چند راهنمایی برای این دیدگاه
کارواژه=فعل
واج=حرف ( ا، ب، پ، ت. . . )
کارواژه فرمانی=فعل امری
پیوند=رابطه
دومین واج الفبای پارسی است. در کارواژه ها بدین شیوه کاربرد دارد که پیش از بن کنونی بن واژه ها می آید و کارواژه فرمانی می سازد. چند نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

خواندن - - - خوان - - - بخوان
گفتن - - - گو - - - بگو
بردن - - - بر - - - ببر
ساختن - - - ساز - - - بساز
پیوند بن واژه نخستین و کارواژه فرمانی ساخته شده، این است که کارواژه فرمانی به انجام دادن بن واژه فرمان می دهد.
بری نمونه بگو به انجام دادن گفتن فرمان می دهد، یا بساز به انجام دادن ساختن فرمان می دهد.

ب در الفبای زبان های لاتین و انگلیسی نیز حرف دوم است. به خود واژه الفبا توجه کنید که با پس از الف، آمده است.
کارکرد مهم خود حرف ب در فارسی این است که با اضافه شدن به بن مضارع فعل، فعل امری ساخته می شود؛ مانند بگو، بنویس و بخوان.
ب: نماد وشکل "بیت" ( منزل - خانه ) .
این شکل به زبانهای دیگر منتقل و تغییر شکل کرد ( چینی - ژاپانی - مصری فرعونی - یونانی . . . )
همه دانشمندان تاریخ نوشتاری زبانها إذعان دارند که ریشه واصل همه زبانها به زبان عربی برمیگرده وفقط تعصّب وجهل عام غالب حقیقت میشه گاهی! و تا أبد خورشید پشت أبر نمیماند!
...
[مشاهده متن کامل]

به اول بعضی کلمات اضافه شده و آن ها را مقید می کند و قید ساز است مثلا می گوییم به خاطر تو آمدم یعنی مقید تو بودم که آمدم
دومین حرف از الفبای فارسی و همچنین الفبای عربی و حروف ابجد
در گویش تاتی ب به بیا گفته میشود.
ب= مذکر=مرد=نر
ب =خالق مذکر منظور خدائ کم مرد خالق

بپرس