harangue
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
اینسان. ( ق مرکب ) بدینگونه. اینچنین. همانند این :
که بیدار گردید یکسر ز خواب
مگیرید بر بد بدینسان شتاب.
فردوسی.
بدین تلخی که کرد این صبر ازاینسان
چنین شیرین که کرد این شاخ شکر.
ناصرخسرو.
که بیدار گردید یکسر ز خواب
مگیرید بر بد بدینسان شتاب.
فردوسی.
بدین تلخی که کرد این صبر ازاینسان
چنین شیرین که کرد این شاخ شکر.
ناصرخسرو.
یک چنین . . . . . . . . .
هکذا ، و هکذا
ایدون