اینه

/~Ayene/

    looking glass
    mirror

فارسی به انگلیسی

اینه دار
mirror-holder

اینه قدی متحرک
cheval glass

مترادف ها

mirror (اسم)
ایینه، اینه

looking glass (اسم)
ایینه، اینه

پیشنهاد کاربران

سلام
واژه ی آینه از آی ( ماه ) در زبان زیبای ترکی گرفته شده است. آینه چیزی که انعکاس ماه در آن هویداست . احتمالا بخاطر انعکاس عکس ماه در آب این کلمه ساخته شده و به آینه ی امروزی نسبت داده شده است. هر واژه ای دلیلی داره
آینه، آینده هر دو رو در رو و نماینده.
پیوستِ دیدگاهِ پیشین:
در زبانِ پارسیِ باستان " اَیوَ:aiva " به معنایِ " یک" بوده است ( ن. ک رویبرگِ 84 از نبیگ " زبانهای ایرانی" ( گرنوت ویندفر ) )
از همین رو تکواژِ نخست در " ایوینگ " به ریختِ " اَیو:aiv/ اَی:ai" خوانده می شود.
اینه
ما در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " ایوینَگ:ēwēnag یا ایوینَک" را داشته ایم که به ریختِ " آینه" در زبانِ پارسیِ کُنونی درآمده است ( چنانکه در فرنگاره یِ ( =تصویرِ ) زیر می بینید ) ؛ ولی پرسش اینجاست که تکواژهایِ " ایوینَگ یا ایوینَک" چه هستند؟
...
[مشاهده متن کامل]

ایوینَگ ( ای/ایو. وین. َ گ )
1 - ای ( ایو ) :
" ای:ē یا ایو:ēw " در زبانِ پارسیِ میانه به چمِ " یک" بوده است و در اینجا همان کارایی را دارد که پیشوندِ " iso" در زبانهای اروپایی دارد.
در اینجا پیشوندِ " ای/ایو" بازنمودِ "یکسانی و همدیسگی ( =هم شکلی ) " است.
ما این پیشوند را در واژگانی همچون " ایواز و. . . " نیز داریم.
2 - وین:
" وین" همان " بین" در پارسیِ کُنونی است که دچار دگرگونیِ آوایی " و/ب" شده است. ( " بین" بُن کُنونیِ کارواژه یِ " دیدن" است. )
3 - َ گ:ag یا َ ک: ak:
" َ گ:ag" پسوندِ زبانِ پارسیِ میانه بوده است که این پسوند در پارسیِ نو ( با زدایِشِ آوایِ " گ:g" ) به ریختِ " - ه : a - " درآمده است؛
( بمانندِ " دیسَگ/دیسه" ) . از همین رو واژه یِ " ایوینَگ " با آوایِ " - ه" در " آینه" پایان می یابد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پس با نگاه به تکواژها درمی یابیم که واژه یِ " ایوینگ/آینه" به چمِ " چیزی است که یکبینی و نمودِ یکسانی را پدید می آورد".
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
اگر بخواهیم برپایه یِ تکواژهایِ زبانِ پارسیِ کُنونی، واژه یِ " ایوینَگ" را بازآوری کنیم، واژه یِ " ایبینه:ēbēna ( ای. بین. ه ) " را خواهیم داشت.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت:
رویبرگهای xviii و 31 از نبیگِ " فرهنگنامه کوچک پهلوی" ( دیوید مک کنزی )
( فرنگاره هایِ زیر را ببینید. )

اینهاینه
آینه عنوان فیلمی سینمایی به کارگردانی و نویسندگی جعفر پناهی محصول سال ۱۳۷۶ ایران است. این فیلم جایزه یوزپلنگ طلایی بهترین فیلم بیست و هفتمین جشنواره فیلم لوکارنو را به دست آورد. آینه دومین ساخته پناهی پس از فیلم بادکنک سفید است.
...
[مشاهده متن کامل]

فیلم روایتگر داستان دخترکی خردسال به نام بهاره است که مادر او پس از تعطیل شدن مدرسه، به دلیل نامشخصی، برای بردن او از مدرسه نیامده است، و او پس از مدتی انتظار تصمیم می گیرد که به تنهایی به سمت خانه حرکت کند که در راه گم می شود.
در میانه ی فیلم مینا محمدخانی، بازیگر نقش بهاره، ناگهان اعلام می کند که نمی خواهد دیگر بازی کند. گروه کارگردانی تصمیم می گیرد که فیلم برداری را برای آن روز قطع کند. ادامه ی فیلم، به دنبال کردن چگونگی رسیدن مینا به خانه می پردازد.
در قسمتی از فیلم صدای ایرج دوستدار دوبلور نقش جان وین را می شنویم که با دختر کوچک چند دقیقه ای صحبت میکند.
• برنده جایزه یوزپلنگ طلایی از جشنواره فیلم لوکارنو ( ۱۹۹۷ )
• برنده جایزه فیلم نقره ای بهترین کارگردان آسیا از جشنواره فیلم سنگاپور ( ۱۹۹۸ )
• برنده جایزه لاله طلایی از جشنواره فیلم استانبول ( ۱۹۹۸ )
• نامزد جایزه خوشه طلایی از جشنواره فیلم والادولید ( ۱۹۹۷ )

اینه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/آینه_(فیلم_۱۳۷۶)
آیینه در کوردی میشه "ئاوینه" که از دو کلمه ئاو وینه درست شده. ئاو همان آب است و "وینه" در کوردی به معنای تصویر و عکس و منظره هست. در واقع "وینه" از ریشه" وین" یا همان "بین" میاد که به "وینایی=بینایی و
...
[مشاهده متن کامل]
دیدن و تصویر مربوطه. در زبانهای اروپایی هم کلمات مشابه "ویژن" و "ویو" رو برای تصویر داریم که مشابه وین هستند. پس آینه در واقع آب بینه هست و این معنی با کاربرد آینه در قدیم هم کاملا جور درمیاد. چون وقتی آینه نبوده در آب نگاه میکردند تا تصویر و وینه ی خودشون رو ببینند!!!

آینه واژه ای فارسی است و از واژه �آدناک� در فارسی میانه و به معنای نشان دهنده گرفته شده
در پاسخ به جناب شکری باید بگویم:
1 - ترکهای هر منطقه لهجه خاص خودشان را دارند و به افزودن آوا به پایان واژه ها آنرا تغییر می دهند
...
[مشاهده متن کامل]

2 - ترکها معمولا عادت به تغییر واژه دارند و بدون دانش و اینکه بدانند چه می گویند آنرا بیان میکنند.
3 - واژه هایی که آورده اید همگی فارسی هستند :
قاب ( فارسی ) - یونجه ( فارسی ) - خانه ( فارسی ) - شانه ( فارسی ) - نشاسته ( فارسی )
شما فکر می کنید چون برای نمونه به �علی� می گویید : �عل � پس به دست در ترکی تبدیل شد و دیگر عربی نیست !!!!!!!!!!!!!!!

به ترکی: گوزگی ( گوز ( چشم ) گی ) معنی:بازتاب دهنده تصویر چشم
به انگلیسی: mirror که میرآی ( ( چشم ) mir eye ) تلفظ میشه معنی:بازتاب دهنده تصویر چشم
به هندی: شیش آآک ( شیش:شیشه_ آآک ( AAnakh ) :چشم ) ، معنی: بازتاب دهنده تصویر چشم
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه آینه گرفته شده از کلمه عین عربی به معنی چشم هستش
عین ه: عینه به معنی بازتاب دهنده تصویر چشم
تو خیلی از شهرهای ایران اگه توجه کنین به شکل عِینه تلفظ میکنن این کلمرو ، مخصوصا تو مازندران و رشت و شهرهای شمالی ( آذربایجان )

آینه معنی رو که میدونیم اما ریشه این واژه yA یا هست در سانسکریت همین واژه با اندک تفاوتی نگاه کنید ayana در فارسی Ayene هر دو یک واژه هستند یا به معنی آگاهی دانستن ، شناخت، در فارسی واژه های هم ریشه .
...
[مشاهده متن کامل]
یا و آیا هست آینه در سانسکریت به معنی شناخت و خواندن و یاد گرفتن هست در فارسی هم شما خودت رو در آینه میبینی و شناخت از خود پیدا می کنی ، معنی واژه شناخت و آگاهی ، بینش ، شناخت میشه اما کاربرد رو که روشن هست

به آرش NK
در ترکی پس از اسم یا صفت وقتی حرف ( آ ا ) میاید همان معنی ه در آخر کلمه در فارسی را میدهد پس آینه تغییر یافته و برگفته از آینا در ترکی است.
استادان پان ترکیسم که بدون سند و مدرک حرف می زنند واقعا این جماعت خیلی خیلی آدم غیرمنطقی هست بازم می گویم واژه آینه خیلی خیلی پارسی است واژه آیینه
معادل ابجد 76
تعداد حروف 5
تلفظ 'āy ( ' ) ine
...
[مشاهده متن کامل]

نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: āyēnak] ‹آینه›
مختصات ( کن . )
آواشناسی 'Ayine
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
لطفا انتشار بدهید

درود ُ سپاس
آینه در زبان پهلوی به دیسه "ایوینَگ" ( ewenag ) آمده که برگرفته از ریخت پارسی باستان آن " ادَیَنَکَ" است، دَی به چم ( معنی ) دیدن و ادینک به چم چیزیست که در آن چهره را می بینند.
واژه ی ایوینگ یا ایوینه در گذر زمان به آیینه و آینه ساده تر شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه " آبگینه" نیز نام دیگر آیینه در زبان پهلوی به دیسه " آبگینَگ" آمده است. در این واژه، گین" پسوند فروزه ( صفت ) ساز است، به چم چیزی مانند آب، در این نام گذاری از ویژگی بازتاب فرتور ( تصویر ) در آب بهره گیری شده است. همانا پهنه بیرنگ آب بگونه ای، نخستین آینه ای بود که آدمی در آن چهرۀ خود را می دید.
دگرش واژه آبگینه به آیینه نیز دور از راستینگی نیست.
در برخی زبانهای ایرانی به آب، " آو یا اِو" گفته می شود در یک گمانه زنی می توان گفت که واژه " اوینه" ( آب مانند، از جنس آب ) به چیزی گفته می شود که فرتور در آن نمایان می شود که واژه آیینه یا آینه از آن بدست می آید.
ایوینگ = اوینه ( آبگینه ) = آیینه = آینه
-
واژه ی آینه پیوندی با آی = ماه ندارد، تاکنون کسی نتوانسته در ماه، تصویر چهره خود یا چیز دیگری را ببیند که گفته شود آینا یعنی ماه مانند!!! / "مانند ماه پاک و زلال" و این حرفها هم سخنانی ذوقی و شاعرانه هستند نه خردمندانه و دانشیک.
-
با بررسیِ تاریخیِ زبان در آذربایگان که هر پژوهشگرِ بیطرفی را به زبان پهلوی می رساند، می توان به این برایند منطقی دست یافت که پیامد دگرش زبان از پهلوی به ترکی چیزی نبوده جز درون شدن انبوهی از واژگان پهلوی به زبان نوآمده ی ترکی.
درواقع شابد بتوان گفت بیشتر واژه های پارسی که در ترکی آذربایگان دیده می شود ریشه در زبان کهن نیاکان همین مردم دارد و واژگان بیگانه ای برایشان نیست.

سلام
ذات کلمه آینه تورکی است و از کلمه مرکب آی بعلاوه نا آینا گرفته شده یعنی آی نا کیمی
آی یعنی ماه پسوند نا هم در تورکی مانند معنی می دهد مانند دورنا مانند در زرنا قئرنا زبان فارسی کلماتی که در تورکی به الف ختم شده با تبدیل الف به ه آخر چسبان به نام خود ثبت و ضبط کرده مانند قابلاما تورکی شده از فعل تورکی قابلاماق شده قابلمه
...
[مشاهده متن کامل]

یونجا تورکی از فعل یونماق شده یونجه
تاوا تورکی از فعل تاولاماق شده تاوه و یا تابه
شانا از فعل شانشان ریش ریش شانه
خانا محل خان و بالا نشین خانه
آی نا آینه
نیشاستا نشاسته
پالدا پالوده
آبی که بسیار زلالو صاف و راکت باشد عکس ماه رو آب می افتد و تورکی مثل است
دم دوروده آینا کیمی
زلال و صاف است مانند ماه

آینه یک واژه کاملا پارسی است که در ایران قدیم واژه های نزدیک به این واژه بود است که بد شده آینه این واژه به هیچ وج نه عربی نه ترکی این واژه صد درصدر پارسی است
منبع. https://www. cgie. org. ir/fa/article/238100/آینه
آینا یک واژه ی تورکی است. آقای بهزاد بجای اینکه دلایل غیر منطقی برای تورکی نبودن آینا بیارید یک دلیل منطقی برای فارسی بودنش بیارید
آینا در تورکی یعنی ماه نشان از آنجا که تورکها بشدت زیبا پسند و حتی میشه گفت زیبا پرست هستن اغلب از پیشوند ماه در نامهای خود استفاده میکنند. پس این هم دلیل موثقی بر درست بودن معنی این اسم به تورکیست. جای نگرانی نیست چون براحتی میشه برای این کلمه معادل فارسی آورد
...
[مشاهده متن کامل]

رخنما

واژه آینه در گویش لری بختیاری هست واژگانی که در گویش لربختیاری واژگانی اصل پارسی واژه آینه به هیچ مال هیچ زبان بیگانه نیست واژه آینه هزار درصد پارسی است.
واژه آینه کاملا پارسی است چون درترکی می شود آینا در عربی می شود مرآة این واژه یعنی آینه صد درصد پارسی است بعضی دوستان به دورغ واژه از پارسی به قوم دیگر ربط می دهند
آینه کلمه ای ترکی است چون آی یعنی ماه معنی اصلش ماه نشان است
ترکی است
در کردی به آئینه
آووینه می گویند
آو وینه
آو=آب
وینه =مانند=ین
اووینه =مانند آب
آب هم مثل اینه تصویر را منعکس می کند.
کلمات ترکی برای آینه م شود:
۱ - گوزگو ( با او نرم )
۲ - گُسترگَج ( با اُ نرم )
خلاصه شده واژه آبگینه پارسی هست
آیین" در پارسی پهلوی "آدوین" گفته میشد که از دو بخش آد ( =راه و روش ) و وین ( =بین، دیدن ) ساخته شده است و در کل یعنی "روش دیدن". واژه آیینه نیز در آغاز "آدوینک" گفته میشد که آن هم از همین ریشه وین ( بین و دیدن ) است
واژه آینه واژه پارسی می باشد و در پارسی میانه ( یا پهلوی. دوره پارتیان ) ◌آینک ( Ayenak ) می باشد. ریشه این واژه از واژه ایران باستانی آدینک ( Adeyanak ) می باشد. دَی به معنی دیدن و ادینک به معنی چیزی است که در آن شکل را می بینند. آبگینه نام دیگر آینه در زبان پهلوی می باشد
چهرنما، رخنما
دو آمیخته واژه ی بالا را می توان بجای آینه بکار برد که واژه ی �چهر� در نخستین گزینه ی پیشنهادی ( ناساز با �رخ� در دومین گزینه ) از آرش و مانشی دربرگیرنده ( عمومی ) برخوردار بوده و تنها چهره ی آدمی را دربرنمی گیرد. در گزاره ی زیر به نمونه ای از آن اشاره شده است:
...
[مشاهده متن کامل]

اندیشه و اندیشیدن فیزیکی نیست؛ ساز و کار و دستگاه آن در مغز آدمی، فیزیکِ آن است. اندیشه بازتاب چیزهای مادی و معنوی پیرامون آدمی در مغز وی است. ساده ترین گونه ی بازتاب ها همانا آینه است که چهره و تصویر پیرامون خویش در آن بازتاب می یابد . . .
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/09/blog - post_35. html
افزوده:
آینه بگمان بسیار از ریشه ی پارسی برخوردار است. سخن باریک و پاکیزه ای که امیدوارم با دربرگیرندگی بیش تر به آن بپردازم، شیوه ی برخورد خشک مغزانه، ایستا و بُرشیِ بسیاری از کاربران درباره ی ریشه ی واژه ها از آن میان بویژه ترکی یا پارسی بودن آن هاست که گاه به ستیزه های سردرگم و کودنواری از دید من، درباره ی واژه های گوناگونی در همین واژه نامه انجامیده است. اینکه در زبان پارسی، واژه های ترکی و مُنگلی ( مغولی ) نیز افزون بر عربی و یونانی و آرامی و . . . بدرازای تاریخ راه یافته، جای کم ترین اگر و مگری نیست؛ ولی در کنار این هستینگی ( واقعیت ) تاریخی، هستینگی تاریخی بس بزر گ تری نیز هست که بخش بسیار بزرگی از پهنه ی آریانا دربرگیرنده ی ایران کنونی، افغانستان، بخشی از پاکستان کنونی، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قفقاز و بخش های بزرگی از عراق و ترکیه کنونی و برخی جاهای دیگر در گذشته ای دورتر بزبان های ایرانی گوناگونی، سپس بخش شده در دو بخش بندی دربرگیرنده تر خاوری ( دری، پارسی و . . . ) و باختری ( کردی، لری و . . ) سخن می گفته اند که دورانی کم و بیش دراز از تاریخ ایران از باستانی ترین دوره تاکنون را دربرگرفته و می گیرد. در سرزمین آذربایجان ( آذرآبادگان به آرش سرزمین آتش ها ) تا زمان چیرگی خونریزانه سلجوقیان بویژه در آن سرزمین دلاورخیز و حتا پس از آن، در بسیاری از شهرها و روستاها بزبان های کهن ایرانی سخن گفته می شد. در نمونه ای از آن در کتابی برگردان شده از ترکی عثمانی به پارسی، چنین آمده است:
تصویر و نمونه هایی که چلبی [جهانگرد عثمانی] از زبان مردم تبریز می دهد، ظاهرا نشان دهنده آن است که حتی در سال های ۱۶۵۰ یعنی حدودا ششصد سال پس از سلجوقیان و کوچ و استقرار اقوام و قبایل ترک زبان در ایران، هنوز زبان مردم تبریز کاملا به ترکی تبدیل نشده بود . . . زنان مراغه اکثرا به زبان پهلوی صحبت می کنند . . . ( ایران ۳۷۰ سال پیش از نگاه یک سیاح عثمانی، برگردان به پارسی از مزدوری رسانه ای به نام عباس جوادی )
این را دانسته در اینجا یادآور شدم؛ ولی گواهی ها و نمودها و نشانه های آن بسیار بیش تری از این کتاب در جاها و خاستگاه های دیگر می توان یافت و گواه گرفت. افزون بر آنکه نام شهرها، کوه ها، رودخانه ها و نام آدم ها بویژه نام های بسیار زیبای پارسی زنان، گواه همریشگی و همپیوندی تاریخی آذربایجان و سایر جاهای ایران بویژه با کردها و کردستان است ( تا آنجا که دانش نارسا و زیگزاگ و حافظه ی از میان رفته ام، یادآور می شود، نخستین تبارهای کوچنده ای که در ایران پایدار و ماندگار شدند در سرزمین های آذربایجان کنونی، کردستان کنونی، بخش خاوری ترکیه ی کنونی، لرستان و بختیاری و ایلام و پیرامون آن . . . ) بوده است. در اینجا بیش تر به آن نمی پردازم. اگر بخت یار بود، نوشته ای گواهمندتر از ای خواهم نوشت.
در پایان، برای آن دسته از کاربران که به ریشه یابی زبان ترکی یا بهتر است بگویم: زبان آذری دلبسته اند و می کاوند، این نکته را یادآور می شوم که ریشه ی راستین را باید در زبان های ترکی و مغولی آسیای میانی آن هنگام و نه در ترکیه که زبانی سه گانه ( آمیخته ای از ترکی ریشه گرفته از آسیای میانی، عربی و پارسی ) یا ترک زبان های جاهای دیگر پیرامون آن، بجویند و با گواهمندی بایسته که نیازمند ویژه کاری در آن رشته است، سخن بگویند؛ و در اینجا من به این سویه که ای یا آن واژه از ریشه ی پارسی یا ترکی یا از آنِ جاهای دیگر است، کاری نداشته و ندارم؛ سخن بر سرِ شیوه ی برخوردی پویا که پدیده ها را نه در بُرشِ کوتاهی از زمان که در گذر هر یک از آغاز تا انجام، می نگرد و به بررسی می نشیند و از آن، برجسته تر در روش شناسی آن است که در هر رشته ای شیوه های خود را دارد. این سخن باریک و پاکیزه ای ( نکته ) از جان برآمده است که امیدوارم جویندگان آن را نیک بدیده گرفته و جامه ی کردار به آن بپوشانند.
نکته ای نیز در اینجا به گردانندگان این تارنگاشت یادآور می شوم. از هنگامی که بیش تر و بیش تر به این تارناشت سر زده ام، در میان شماری زبان شناس خوب و جستجوگرانی پوینده به شماری آدم پرگو و کم مایه که بیش تر پشت این یا آن نویسنده یا فلان و بهمان استاد دانشگاه، پنهان شده و خشک مغزانه چیزهایی می نویسند و نیز برخی دزدان ادب و اندیشه که نمی خواهم نام شان را بیاورم، برخورده ام که آسمان و ریسمان می بافند. این یک واژه نامه است و بگمانم دوستان گرداننده باید از آنچنان شناختی در این زمینه برخورده باشند که از گنجاندن اینگونه نوشته ها جلو گیرند؛ وگرنه، جریان کار می تواند بجای کمک به پارسی گویی و نویسی بهتر ، گام بگام زیانبار شود.

ایینه ( İynə ) :در زبان ترکی یعنی سوزن
اگر قرار باشه یک قسمت از کلمه مد نظر باشه برای ریشه یابی یک واژه هزاران کلمه را میشه در زبان های مختلف مصادره به مطلوب کرد و هر جا آی دیدیم که نمیشه به زبان ترکی مرتبطش کنیم مثلا واژه هایی مثل آینده یا آیین هیچ ارتباطی با ترکی ندارن یا اسامی غربی مانند آیریش یا آیزنهاور و آیاندا و کلمه ی پرسش فارسی آیا یا آید و همچنین کلمه ی انگلیسی آی یا من i را ببریم به ماه ترکی بچسبونیم!
...
[مشاهده متن کامل]

اگر به روش ترکان به ریشه یابی بپردازیم میتونیم بگیم شهر ایندینیا یا ایندینیا پلیس از ترکی اومده چون ایندی یعنی هم اکنون!
یا شهر بایرن آلمان از ریشه ی ترکی بایرام اومده چون چهار تا کلمه ی اون ترکی بوده و میشه بایر.
شرکت ژاپنی aisin که قطعه ساز خودرو هست هم حتما از آی ترکی وام گرفته!
یا سرویس آیکلاد اپل هم از ماه ترکی اومده!
همینطور آیس انگلیسی که به معنی یخ هست هم ترکی بوده یا آیسمن یا مرد یخی!
کلمه ی عربی آیه هم حتما ریشه ی ترکی داره!
دیگه آیفون هم نگیم ترکی بوده به زبان ترکی بی احترامی کردیم.
نکنید و اینقدر واژه هارو بیشتر از این تحقیر نفرمایید.

مرات
آینه وسیله ای که بیشترین مقدار نور را بازتاب می کند طوری که سبب دیدن یک جسم بطور واضح در آن می شود.
امروزه آینه ها از شیشه صاف ساخته می شوند به گونه ای که یک طرف آن شفاف ولی طرف دیگر آن کَدِر می باشد. پوشش شیشه به وسیله جیوه و نظایر آن سبب کدر شدن آن طرف آینه شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

آینه ها سه نوعند: تخت یا صاف، برآمده یا مُحَدٌَب، فرورفته یا مُقَعٌَر. آینه تخت جسم را به اندازه و در فاصله واقعی، آینه برآمده جسم را دورتر و کوچکتر از اندازه واقعی و آینه فرورفته جسم را نزدیکتر و بزرگتر از اندازه واقعی نشان می دهد.
به آینه در زبان ترکی، آینا یا اوزگو می گویند.
ضرب المثل ترکی در مورد آینه:
یولداش یولداشین آیناسی دیر. = دوست آینه دوست است. ( دوست حسن و عیب دوستش را به وی متذکر شده و از انحطاط او جلوگیری می کند. )
آینایا باخ گؤر نَة یَه اوخشاییرسان. = در آینه نگاه کن ببین به چه شباهت داری ( برای یادآوری کجروی های فرد و سرِ عقل آوردن وی بکار می رود. )
سینیخ آینا گؤرسَتمَز. = آینه شکسته نشان نمی دهد. ( معادل رطب خورده چون منع خرما کند؟ )

آینه، وسیله ای است که به علت صافی و بازتاب بالایش، بر رویهٔ خود، تصویر اجسام را نشان می دهد. پرتوهای نور بازتابیده از رویهٔ یک آینه در نقطه ای به نام نقطه کانونی آینه به هم می رسد. بسته به دوری جسم تا آینه و نوع آینه، فاصله نقطه کانونی آینه از آن متفاوت است.
...
[مشاهده متن کامل]

تاریخچه [ویرایش]
کهن ترین نشانه های آینه مربوط به ۶۰۰۰ پیش از میلاد است که در آناتولی ( در ترکیه ) یافت شده است. پس از آن در ۴۰۰۰ پ. م. می توان تمدن های میانرودان را نام برد. در مصر باستان کهن ترین نشانه از آینه به حدود ۳۰۰۰ پ. م. باز می گردد. نمونه ای دیگر از وجود آینه به حدود ۳۰۰۰ سال پیش در ایران می رسد که یعنی در زمان هخامنشیان که آن ها با صیقل دادن سنگ ها و فلزات، آنها را به آینه هایی شفاف تبدیل می کردند که آثار آن در تالار آینهٔ تخت جمشید باقی مانده است. آینه های صیقل شده در آمریکای جنوبی و مرکزی به ۲۰۰۰ پیش از میلاد باز می گردد. در چین آینه های برنجی به ۲۰۰۰ پیش از میلاد باز می گردد. آینه های روکش شده از فلز در صیدای لبنان در سدهٔ یکم پس از میلاد یافت شده است. آینه های شیشه ای با روکشی از ورقهٔ طلا در نوشته های پلینی مهتر در کتاب «تاریخ طبیعی ( پلینی ) » در سال ۷۷ پس از میلاد نوشته شده است.
در سدهٔ ۱۲ میلادی شیشه در فراوری آینه، به شکل گسترده به کار گرفته شد و نخستین آینه های شیشه ای که با ورقه هایی پوشیده از سرب به بازار عرضه می شدند بوجود آمدند. زمانی بعد ماهیت سمی بودن سرب آشکار گردید و به همین دلیل استفاده از مخلوط جیوه و قلع بجای سرب آغاز شد. این تغییر و دگرش ها باعث شدند که ونیز که در آن زمان محل تولید اینگونه آینه ها بود به یک قطب اقتصادی تبدیل شود. با وجود این، اختراع و فراوری آینه را نباید جزو نیازهای نخست و تنها در حد یک ابزار شخصی پنداشت، امروزه کاربردهای دانشی آینه ها بسیار بیشتر از کاربردهای نخستین و نمایی آنها هستند.
داشنمندان از مدتها پیش ویژگی های آینه های تخت و کوژ و کاو ( محدب و مقعر ) را می شناختند و حتا با بهره از آنها برای متمرکز کردن نور آفتاب وسایلی را برای به آتش کشیدن اجسام اختراع کرده بودند. حتا در این مورد افسانه ای وجود دارد که می گویند ارشمیدس دانشمند نامدار سدهٔ سوم پیش از میلاد بوسیله شبکه ای از اینگونه آینه ها، کشتیهای بادبانی مهاجمان رومی را به آتش می کشیده است، تا اینکه فرمانروای روم سرانجام در شب موفق به تسخیر شهر «سیراکوز» می گردد. آینه ی بر آمده یک آینه ی قدیمی است
گونه ها [ویرایش]
آینه ها بر پایهٔ ساختار به گونه های زیر بخش می شوند:
آینه های تخت
آینه های شیشه ای
آینه های فلزی
آینه های لایه گذاری شده
آینه های کروی
آینهٔ کاو یا مقعر
آینهٔ کوژ یا محدب
آینه های شلجمی ( در چراغ خودروها )
آینه های توان بالا ( کاربرد در آزمایش و محاسبات )
آینه ها بر پایهٔ جنس به گونه های زیر بخش می شوند:
آینه های شیشه ای
آینه های فلزی
آینه های مایع
ساخت [ویرایش]
بسیاری از آینه ها با افزودن روکش بازتابنده به یک لایهٔ مناسب ساخته می شوند. در بیش تر آینه ها این لایه به شَوَند ( دلیل ) آسانی ساخت، سختی، و توانایی داشتن رویهٔ صاف، شیشه است. روکش بازتابنده بیش تر به رویهٔ پشت آینه افزوده می شود تا از فرسایش و آسیب های ناگهانی در پناه بماند.
این لایه شکل داده می شود، صیقل داده می شود و پاک می شود تا سپس روکش شود. آینه های شیشه ای بیش تر با نقره یا آلومنیوم به همراه مجموعه ای از دیگر روکش ها، روکش می شوند.
۱ - قلع ۲ - نقره ۳ - کُنانَنده ( فعال سازهای ) شیمیایی ۴ - مس + okhtak ( ؟ ) ۵ - رنگ
قلع نخست افزوده می شود، چراکه نقره نمی تواند به شیشه بچسبد. کناننده ها باعث سختی قلع/نقره می شوند. مس برای ماندگاری و دیرپایی افزوده می شود. رنگ ( بیش تر موارد سبز ) در پشت آینه از خراش ها و آسیب های ناگهانی جلوگیری می کند.
در برخی کاربردها، به ویژه آن ها که هزینه اهمیت دارد و یا به دیرپایی بسیار نیازمندند، آینه ها از یک مادهٔ توپر مانند فلز صیقل زده، ساخته می شوند.
برای کاربردهای فنی مانند آینه های لیزری، روکش بازتابنده بیش تر به روش نشست مکنده به روی رویهٔ بیرونی لایه روکش می شود. این کار از بازتاب دوباره و از جذب نور در آینه جلوگیری می کند. آینه های فنی ارزان تر، از روکش نقره، آلومنیوم یا طلا بهره می برند ( طلا بیش تر برای آینه های فروسرخ ) و بازتاب های ۹۰ - ۹۵٪ را تا هنگامی که نو هستند، بدست می آورند. یک روکش محافظ ممکن است برای جلوگیری از اکسید شدن لایهٔ بازتابنده افزوده شود. کاربردهایی که به بازتاب بیش تر و یا ماندگاری بیش تر نیازمندند، از روکش ترابرقی بهره می برند، که می تواند بازتاب هایی به اندازهٔ ۹۹٫۹۹۹٪ را در یک بازهٔ کوچک از طول موج ها بدست آورد.
کاربردها [ویرایش]
از جمله کاربردهای آینه ها می توان موارد زیر را نام برد:
تلسکوپ ها: شاید مهم ترین کاربرد آینه در تلسکوپ ها بوده باشد، که باعث شد دید آدمی فراتر از زمین رود.
سامانه های رادار و روش های پیچیدهٔ هواپیمایی
میکروسکوپ ها
ابزارآلات پزشکی
در خودروها جهت افزایش میدان دید.
در دوربین های شکاری
در عینک های مختلف
تلسکوبهای زیردریایی
آینه در ادبیات فارسی [ویرایش]
گاهی در ادبیات عرفانی آینه به دل شخص مؤمن اشاره دارد، آن گاه که، از زنگارها و تیرگی های ناشی از حرص، حسد، عجب، و خودبینی پاک و صیقلی شده باشد. [نیازمند منبع]
عکس روی تو که در آینهٔ جام افتاد عارف از خندهٔ می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکس می ونقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
{{{2}}}
پیوند به بیرون [ویرایش]
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ آینه موجود است.
آینه د . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس