ایمن

/~imen/

    immune
    sure
    sacred
    safe
    secure
    unassailable
    hunky-dory
    [lit.] void of care

فارسی به انگلیسی

ایمن خانه
safe house

ایمن دار
protection, protective, protector

ایمن داری
protectiveness

ایمن داشت
preservation, protection, safekeeping, safety

ایمن داشت کردن
protect

ایمن داشتن
safeguard

ایمن داشتی
protective

ایمن ساز
protective

ایمن سازی
immunization

ایمن شناسی
immunology

ایمن گاه
safe house, haven

ایمن کردن
immunize, secure

مترادف ها

safe (صفت)
صحیح، مطمئن، امن، بی خطر، محفوظ، محفوظ از خطر، ایمن، اطمینان بخش، صدمه نخورده

secure (صفت)
محکم، مطمئن، امن، بی خطر، استوار، محفوظ، ایمن، در امان

پیشنهاد کاربران

در انگلیسی واژه یِ {immune} را به چَمِ {ایمن} داریم. ( ایمن برگرفته از آن واژه است )
ساختار این واژه اینگونه است:
1 - im: ( هَمانin ) پیشوند است و در پارسی برابرِ آن {آ/گُ/وی} است.
2 - mune:به چَمِ {یاشته} است. ( یاشتَن با بُنِ کنونیِ {یار}، کارواژه ای است به چَمِ {یاری کردن، خدمت} )
...
[مشاهده متن کامل]

پَس واژگانِ {آیاشته، گُیاشته، ویاشته} ساخته میشوند.
این رَوِش تنها با فروشکافتنِ این واژه بود. واژگان بسیار بیشتری هستند که با نوآوری شما پارسی دوستان ساخته میشوند.
بِدرود!

این واژه پارسی است. بررسی این واژه در برخی از زبان های هندواروپایی :
١. انگلیسی : immune
لاتین : immunis
فرانسوی : immunitaire
آلمانی : immun
ایمن، ای من: مرتبه ی مامون ، عاری از آسوده خاطری خود در خواب ، که خالی از مراقبت است، یورش ناپذیر میگردد
ایمن ( imen ) : بر وزن بینیش به معنای "در امان، مصون"، "آسوده خاطر"
ایمن: ( avman ) : بروزن عینک نام صحرایی صعب العبور. این دو کلمه در این املا یکسان ولی در تلفظ و معنی متفاوت اند ایمن بر وزن بینش به معنای" در امان، مصون و نیز "آسوده خاطر" است ( این کلمه در عربی به کار نرفته است و فارسی زبانان آن را از روی آمِن عربی که به همین معنی است ساخته اند ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اما ایمن بر وزن عینک اسم مکان است و در ترکیب وادی ایمن نام صحرایی صعب العبور و پرمخاطره که کوه طور در آن واقع است و ندای پروردگار در آنجا به موسی کلیم الله رسید به کار رفته است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۵۱. )

من که تو کتم نمیره این واژهه تازی باشه . به گمون بسیار پارسیه که به immune انگلیسی همانند و نزدیکه.
امان، بزینهار، بی ترس، درامان، سالم، مامون، مصون، مطمئن
ایمن : /imen/ ایمن ( عربی ) 1 - آسوده خاطر، در امان، محفوظ؛ 2 - ( در قدیم ) با آسودگی خاطر. اسم ایمن باهمین تعریف مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری پسر است .
با سپاس از پارسی دوستان گرانسنگ:
واژه ایمن از واژگانیست که فردوسی بزرگ نیز آن را به کار برده است:
بدو گفت گستهم کای شهریار
چرایی چنین ایمن از کارزار.
که در اینجا همان آسودگی باشد که به چمش دور از زیان است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه دیگر همان بی زیان است. که می توان به کار بست.
چمش دیگر ایمن همان نیکو و مبارک است که جناب بهابادی بدان پرداخته اند.
بادرود

ﻛﻠﻤﻪ ی ﺍَﻳﻤَﻦ ﻳﺎ ﺍﺯ ﻳُﻤﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﺳﺖ ﻭﻳﺎ ﺍﺯ ﻳَﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ. ( برگرفته از تفسیر نور استاد قرائتی )
در ایه 30 سوره قصص سه کلمه شطی الواد الایمن مطرح شده است که معنای ان از حاشیه یا جانب راست دره یا همان سیل گاه می باشد و جایی که ندای وحی بر موسی نازل شد
خوشدل، آرام
ایمن = امن = رام/رامند [رام = آرام/ آرامش - - رامند = رام مند = رام مند = رامند]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس