embassy
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
نماینده، مامور، ایلچی، فرستاده، مامور سیاسی، سخن اخر، شعر ختامی
نماینده، مامور، ایلچی، فرستاده، مامور سیاسی، سخن اخر، شعر ختامی
سفیر، ایلچی، پیک، مامور رسمی یک دولت
سفیر، ایلچی، سفیر کبیر
سفیر، ایلچی، فرماندار، نماینده تام الاختیار، نماینده پاپ
پیشنهاد کاربران
ایلچی کلمه ای تورکی است که از دو جزو ایل به معنی طایفه و پسوند چی شغلی تشکیل یافته و با هم به معنی شخصی است که مابین طوایف رفت و امد کرده و پیامها را می رساند وبه معنی سفیر وارد فارسی شده است الان در تورکی بیشتر به معنی خواستگار بکار می رود
فرسته