ایل

/~il/

    ale
    clan
    host
    tribe

فارسی به انگلیسی

ایل گرایی
tribalism

ایل و تبار
family, people

ایل وار
tribally

مترادف ها

tribe (اسم)
تبار، خیل، قبیله، طایفه، خانواده، عشیره، حی، سبط، ایل، قبایل، ابه

پیشنهاد کاربران

آ یل، عایل =، همان عیال است که در زبان لکی به شکل عایل تلفظ می شود وبه معنای بچه می باشد
منال =این کلمه هم که دراشل من عیال بوده است وبه شکل من عال و من ال درآمده وهم اکنون هم کاربرد دارد در زبان کردی
در لری بختیاری
زم، زمام:ایل
دودمُو:ایل
زمدار، زمامدار:رییس ایل
کلمه ایل یا ائل، طایفه، تیره ( توره ) ترکی هست جالبه نوشته برابر فارسی تیره، دودمان، دوست من این دو کلمه هم ترکی هست، اینکه دوستمان میگوید همه ایران میگوید ایل دلیل بر فارسی بودن نیست. هر کلمه یک تاریخچه و ریشه دارد.
قبیله، گروه
ایل. ( ترکی ، اِ ) بزبان ترکی به معنی دوست و موافق. ( برهان ) ( آنندراج ) . دوست. یار. همراه. ( فرهنگ فارسی معین ) . ا
به زبان کُردی: هُوز، خِیل
ایل ترکیه ، و به فارسی و لری میشه همون طایفه
هوز/کردی
این کلمه قطعا ترکیه منبع :Clauson, Gerard ( 1972 ) , “�l:”, in An Etymological Dictionary of pre - thirteenth - century Turkish, Oxford: Clarendon Press, page 121
Sevortjan, E. V. ( 1974 ) Etimologičeskij slovarʹ tjurkskix jazykov [Etymological Dictionary of Turkic Languages]‎[1] ( in Russian ) , volume 1, Moscow: Nauka, page 339
...
[مشاهده متن کامل]

ایلایل
منابع• https://en.wiktionary.org/wiki/Reconstruction:Proto-Turkic/ēl
پیوستِ دیدگاهِ پیشین:
در زبانِ اوستایی ( ایرا ) به چمِ ( گروه، دسته، ارتش، تیپ ) بوده است.
در رویه یِ 260 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) آمده است:
ایل
واژه ( ایل ) واژه ای ایرانی است که از واژه ( ایر، ایرمان ) در زبانِ پارسی میانه - پهلوی برگرفته شده است، هرچند که این واژه ریشه یِ اوستایی نیز دارد. دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ ایرانی و هندواروپایی رواگمند ( رایج ) بوده است ( ایر/ایل ) ، ( ایرمان/ایلمان ) .
...
[مشاهده متن کامل]

( ایر ) در زبانِ پارسی میانه - پهلوی به چمِ ( نژاده، اصیل زاده، یَل ) و ( ایرمان ) به چمِ ( دوست، یار ) بوده است؛
چنانکه در رویه هایِ 30، 31 و 232 آمده است:

ایلایل
ائل و ایل به دو معنی در زبان با اصالت ترکی هست. . . . .
ائل: به معنای تیرو طایفه.
ایل: به معنای سال هست.
ایل . ( ترکی ، اِ ) بزبان ترکی به معنی دوست و موافق . ( برهان ) ( آنندراج ) . دوست . یار. همراه . ( فرهنگ فارسی معین ) . || رام که نقیض وحشی است . ( برهان ) . رام . مطیع. ( فرهنگ فارسی معین ) ( آنندراج ) : از تو به چریک مدد خواستیم در جواب گفتی که ایلم و لشکر نفرستادی . ( رشیدی ) . || طایفه و قبیله . ( فرهنگ فارسی معین ) . طایفه و قبیله و گروه و مخصوصاً مردم چادرنشین را گویند. ( ناظم الاطباء ) . مردمان و جماعت . ( برهان ) . مردمان و قوم و جماعت . ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . || سال . ( غیاث ) . رجوع به ئیل شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بدون هیچ تعصبی ترکی هست

ایل
اخر اسمتو دقت کردی
زنگنه داره
زنگه مربوط به ترکای زنگی هست
از سلسله ترکان زنگی و قبچاقان مملوکی ترک
که مصر و شام و عراق رو سلجوقیا در جنگهای صلیبی به اینها واگذار کردند : ) )
( اسم ) [ترکی] ۱. گروه مردم چادرنشین که هم نژاد و هم مذهب هستند؛ طایفه؛ قبیله.
۲. عدل زیادی از مردم.
۴ لغت نامه که در دسترس هست ریشش رو نوشتن لازم نیست بحث بیهوده بکنید
میبینید که عمید معین و دهخدا نوشته ترکی
ایل= تبارمردمان کثیر ومجتمع که دریک مکان بصورت روستایی یابصورت عشایری کوچ رو شانه به شانه زندگی می کنندحتی اگراز نژاد همسان یا نژاد مختلف باشند. اصل معنی ایل= کثرت و فراوانی وزیادی جمعیت درحد جمعیت متوسط روستایی، عشایری
ایل کلمه ای ترکی به معنی یار و طایفه
دوست بلوچی اینایی که گفتی همش ترکیه قبل سرچ یکم مطالعه بفرما
دوست بختیاری اگه اینجور باشه که کل ایران آذربایجانه
ثانیا ایلام و ن عیلام عزیز دل شما اول یادبگیر بعد
...
[مشاهده متن کامل]

ثانیا ایلامیان قبل پارسیان که از یونان اومدن اینجا بودن چطور پارسیه
شما کلن چیزی نگو

ایل ( İl ) در زبان ترکی آذربایجانی به معنی سال هست
در زبانهای ترکی ترکیه، ترکی گاگائوزی، ترکی تاتار کریمه، ترکی نوقای و ترکی ترکمنی به سال یئل ( yıl ) گفته می شود که کلمه انگلیسی یئر ( year ) شبیه آن است
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان ترکی یاکوتی به سال سئل ( sıl ) گفته مشود که کلمه فارسی سال ( sal ) شبیه آن است
در زبان ترکی چوواش به سال شول ( şul ) گفته می شود
در زبانهای ترکی قزاقی، ترکی کاراکالپاقی، ترکی تاتاری، ترکی باشقیری، ترکی اویغوری و ترکی ازبکی به سال ژئل ( jıl ) گفته می شود

ایل:در زبان ترکی به معنی دوست و موافق و رام
منبع:برهان قاطع
من آمدم و از دیدن بعضی تحریفگران که قراره به راه تحرف نکردن و بچه خوبی بودن هدایتتون کنم خوشحالم. همون طور که جناب علی رضایی یک لینک دادن ( ضمن تشکر از شما جناب ) این کلمه در کتیبه های یئنی سئی و نوشتجات اویغور هم به همون شکل و معنی بکار برده شده و قدیمی ترین منابع برای این کلمه هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین این کلمه در منابع زبان هندو - اروپایی وجود ندارد.
و البته بحث شیرین زبان سرخ پوستی و کلمات مشترکش با زبان ترکی، قراره تحریف گرانمون ناراحت بشن چون کلمه ایل با همون شکل و معنی تو زبان سرخ پوستی مایایی که آثار نوشتاریش به پنج هزار سال قبل بر میگرده وجود داره.
برای مثال چند تا از اسم های ایل های سرخ پوستی مایایی اینطوری هست: تسنت ال ، یوهلاب ایل ، تسوتس ال. و معنی این ها به ترتیب میشه ایل تسنت ، ایل یوهلاب و ایل تسوتس. 7 - Diego de landa. 1955, 37
واسه اونی که نوشته کلمه کاملا پارسی گرفته شده از سلسله ایلامی ، خخخخخ چطوری اینو کشف کردی خخخخ دنیای زبان شناسی رو متحول کردی لامصب خخخ. حالا هرچی امیدوارم تو ذهنت نگذره که ایلامی ها هندو - اروپایی زبان بودن چون زبان ایلامی بیشتر از 100 سال پیش رمز گشایی شده و یک زبان پیوندیه.

ترکی https://en. m. wiktionary. org/wiki/Reconstruction:Proto - Turkic/ēl
پارسیان در گذشته های بسیار بسیار دور مانند همه مردم رمه گردان و کوچرو بودند، ولی اکنون همچون برخی هنوز خان و خانات بازی مانند مغولها ندارند، دوم اینکه ایل در ریشه یک واژه تازی است که درست آن "عیل" است که به مانای "خانوار" می باشد:
...
[مشاهده متن کامل]

https://www. vajehyab. com/dehkhoda/عیل - 4
این واژه به تُرکی رفته سپس از تُرکی به پارسی آمده. کُردها که هنوز کمابیش ساختار ایلاتی خودشان را نگه داشته برای این واژه برابری به نام "هۆز/hoz" در کُردی بالایی و میانی دارند:
https://www. thekurdishdictionary. com/en/search/sorani/kurmanci/هۆز
در کُردی پایینی هم به ایل "هووز" می گویند ( بنگرید فه رهه نگ باشوور، رویه 807 ) . همین واژه در پارسی به مانای "گله گوسفند" آمده است:
https://www. vajehyab. com/dehkhoda/هوز - 3
از دیدگاه من بهتر است از زبان کُردی که مانند پارسی از زبانهای ایرانی است و خواهر آن است وام بگیریم.

سعید جان آقا سعید گل. اگه اینجوری ادامه بدی تاریخ نویس خوبی ازت در میاد. ول کن این مزخرفات و اطلاع موثق و کافی نداری حرف نزن و ننویس
واژه ایل را بدون هیچ تعصبی باید ترکی و به معنای یک طایفه و عشیره که کوچرو هستند در نظر بگیریم در زبانهای ایرانی واژه ای مترادف به این واژه ندیده ام که معنای کامل آن را بدهد ولی در برخی از سایتهایی که البته
...
[مشاهده متن کامل]
چندان رابطه جالبی هم با برادران کرد نداشتن واژه کورد را به معنای کوچ رو در زبان پارسی معنا کردند که البته بنده هیچ سندی جز سخن دوستان که دوباره تاکید می کنم بی شک رابطه مناسبی با کردها نداشتن ندیدم

ایل:قبیله
ایل خان:کلمه ای است بلوچی ( ایرانی ) به معنی بزرگ قبیله
الناز ( ایلناز ) :دختری که فخرقبیله اش می باشد.
المیرا ( ایلمیرا ) :کلمه ای است ایرانی به معنی دختری که افرادایل برایش می میرند.
...
[مشاهده متن کامل]

ایلتاج:کلمه ای است بلوچی به معنی مردی که گل سرسبدقبله می باشد.
ایلتاز:کلمه ای است بلوچی به معنی مردی که به افرادایل دیگرمی تازد.

بزرگترین ایل کشور ایل لر بختیاری است
ساکن
خوزستان
بختیاری
کهگیلویه
اصفهان
لرستان
مرکزی
کرمان
تهران
خراسان شمالی
ابهر
گرمسار
مازندران
کرمانشاه
هرمزگان
فارس
خراسان رضوی
بوشهر

قوم و تبار
ئیل - به زبان عبری: خدا، پروردگار، آفریدگار، ایزد، یزدان، جان آفرین
مانند: عزرائیل ( عزیز خدا، نورچشمی خدا ) ، میکائیل ( روزی رسان بندگان خدا ) ، اسماعیل ( اسماع: شنیده - گوش به زنگ خدا ) ، ناتانائیل! ( خداداده ) ، اسرائیل ( اِسرا: بنده پیروز، مرد کاریزما - بنده پیروز خدا، مرد کاریزماگر پروردگار ) و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس