ایضا

/~eyzan/

    ditto
    also
    me-too

مترادف ها

ditto (قید)
ایضا، بشرح فوق

idem (قید)
ایضا، در همانجا

ibidem (قید)
ایضا، در همانجا، تکرار می شود

پیشنهاد کاربران

ایضاً له: از اوست. اوراست. وراست. نیز. هم. همچنین. نیز هم . هم نیز.
✍ پارسا
✅ ایدون
❌ اَیضاً
تازیان واژه ی "اَیضاً" را از �ایدون� پارسی ستانده و در زبان شان دگرانده اند:
❌ ایضاً ( تازی شده )
✅ ایدون
➖�ایدون� به چَمِ "چُنین".
✅ هَمیدون ( هم ایدون )
...
[مشاهده متن کامل]

☑️ همچُنین
❗️در سیاهه ها ( فاکتورها ) ، بارنامه ها، برگ های خرید و برگه هایی که کالایی، شماره ای یا چیزی را پِهرست ( فهرست، لیست ) می کنند و ستونی می نویسند، نشان دوبَرسُو ( تنوین فتحه : ً ) می گذارند که نوشته باشند "چنین، همچنین"؛ بِدین آرِش ( مفهوم ) که 'این کالا/شماره/چیز/. . . ، همچنین مانند بالایی است'.
❌ فَتحه
✅ بَرسُو
✅ زِبَر
❌ کسره
✅ زیرسُو
✅ زیر
❌ ضَمّه
✅ پیش سُو
✅ پیش
❌ تنوین فتحه
✅ دوبَرسُو
❌ تنوین کسره
✅ دوزیرسُو
❌ تنوین ضَمّه
✅ دوپیش سُو
➖در نوشته های/گفته های روزمره، واژه ی "ایضاً" را می بینیم/می شنویم.
❗️آری، چه واژگانی پارسی که در گذر سَده ها، هزاره ها به دیگر زبان ها رفته، دگرانده شده، باز در ریختی دیگر به زبان ما برگشته است.
واژه ی "کیک" یک نمونه است. تازی "کعک" گوید، در اروپا و آمریکا "Cake" گویند.
📚 فردوسی بزرگ :
از ایرانیان پاسخ ایدون شنید
که تا رزم، لشکر نیاید پدید
چنین داد پاسخ که ایدون کنم
که کین از دل شاه بیرون کنم
کنون کشتن رستم آریم پیش
ز دفتر هَمیدون به گفتار خویش
سزد گر نیاری به جان شان گزند
سپاری هَمیدون به مَن شان، به بند
✳️ جاویدان ایرانی و ایران. . .

ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی ایضاً:
ایضا
ایضا eyzan: این واژه در عربی از ریشه ی ایض، آض ساخته شده و یئیض و ایضا از آنها گرفته شده است. ( فرهنگ های العین، لسان العرب، مجمع البحرین ) .
همتای آن در پارسی امروزی نیز می باشد که ن در آغاز واژه است در حالی که در ایضا، نون در پایان واژه است. پس ایضا از پارسی ایدون ( این چنین؛ و نه همچنین ) گرفته نشده است.
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نیز، همچنین ( دری )
انیچ anic، انیز aniz ( پهلوی )

سره ان پارسی است دهخدا هیچ زبان نمیداند ایضا برگرفته از ایذا/ایدا/ایدون پارسی است
هر چند که شمارک خود باز راندم ٭ مرا تو ماندی، بر تو موقوف ماندم الهی! ار شمار تو بدرد من می راست ایذ من بیشم.
...
[مشاهده متن کامل]

خواجه انصاری هریوی
فقال له مردانشاه بن زادا نفرخ: کیف تصنع بدهویه وبیستویه. قال: اکتب عشرا ونصف عشر قال: فکیف تصنع بوید، قال: اکتب وأیضا، قال: والنیم النیف والزیادة بزاد
مردانشاه به صالح گفت با دهویه و بیستویه چکنی گفت نویسم عشرا و نصف عشرا و گفت چه کنی با و ایدا گفت مینویسم ایضا گفت چکنی با نیم گفت مینویسم نیف و ابزود را زیاده مینویسم

بلکه
مضافاً اینکه.
علاوه بر این.
همچنین.
کلمۀ ترکی: ایزان izan =پیگیر باش، تعقیب گن، دوباره انجام بده، ادامه بده، دنبال کن، و. . . - احتمالاً با کلمِۀ ایضاً= بازهم، علاوه براین، نیز، هم، همچنین، دوباره. دیگر بار. بار دیگر. مکرر. مرتبط است
ایزiz=پی، ردپا، رد، نام، نشان، علامت، اثر، پشت، عقب، دنباله، پشتوانه، و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

ایزاiza، Yza = دنباله دار، نشاندار، علامت دار، پشتوانه دار، پشت سر هم، مکرر، دنبال هم، دوام دار، مداومت، ادامه دار، و. . – izarlamak ایزارلاماک= پیگیری کردن، دنباله روی کردن، تکرار کردن، تعقیب کردن، کاری را مکرر انجام دادن، و. . . - ( iziň ایزینگ، ایزانگ= پیگیری، عمل پی گیر، تعقیب، مداومت، اصرار، )
ol iziny izan اُل ایزی ایزان= آن ردپا را دوباره ( مکرر, باز هم ، و. . . ) تعقیب کن
olar iz iza ( izina ) geldiler اُلار ایز ایزا ( ایزینا ) گلدیلِر= آنها بدنبال هم ( پشت سر هم ، مکرر، باز هم، و. . ) آمدند - �ene iziňa git ینه ایزینگا گیت= دوباره به عقب برگرد - ol �ene izina gitdy اُل ینه ایزینا گیتدی = او دوباره به عقب برگشت - ol yere iyz iyzina bar اُل یره ایز ایزینا بار= به آنجا باز هم ( پشت سر هم، دوباره، دگر بارو. . . ) برو

همچنین، به علاوه، باز هم و. . .
ایضاً در اصل ( هیز ان ) فارسی؛ از ترکیب سه واژه ( هی ؛ ز ؛ آن ) درست شده ؛ ( هی ) به معنی هم همیشه ؛ همه ؛ و ( ز ) مخفف از ؛ و ( آن ) ضمیر اشاره و رویهم یعنی ( همه از آن ) یا ( همه چنین ) است ؛این واژه در برخی از گویش های محلی ما به ریخت ایزن؛ ایدن ؛ایدون استفاده میشود
هم، نیز
همچنین. نیز. هم. بازهم. علاوه بر . همینطور .
مثلا. ا انتما تکتبون ایضا؟
ا هن یفعلن ایضا؟
همچنین
مواردی ایضا برگرفته از لغت پارسی اَیْدِی به ماناک نیز و. همچنین است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس