ایستگاه

/~istgAh/

    depot
    station
    terminal

فارسی به انگلیسی

ایستگاه اتش نشانی
fire station, station house

ایستگاه اتوبوس
bus station, coach station, bus stop

ایستگاه اتوبوس و تاکسی
stop

ایستگاه اخر
terminal, terminus

ایستگاه پلیس
police station

ایستگاه تاکسی
cabstand, taxi rank, taxi stand (

ایستگاه در جای دور افتاده
outstation

ایستگاه ردیابی
tracking station

ایستگاه زمینی
earth station

ایستگاه فرعی
substation, whistle-stop

ایستگاه فضانوردی
spaceport

ایستگاه فضایی
space platform, space station

ایستگاه هواشناسی
weather station

ایستگاه کاری
workstation

ایستگاه کیهانی
space platform, space station

مترادف ها

stop (اسم)
ترک، تعلیق، نقطه، ایست، توقف، تکیه، ایستگاه

stand (اسم)
وضع، سه پایه، شهرت، ایست، پایه، مقام، توقف، بساط، دکه، موضع، ایستگاه، توقفگاه، میز کوچک، دکه دکان، جایگاه گواه در دادگاه، سکوب تماشاچیان مسابقات

station (اسم)
وقفه، جا، وضع، موقعیت، مرکز، مقام، رتبه، مرحله، پاتوغ، جایگاه، ایستگاه، موقعیت اجتماعی، در حال سکون، ایستگاه اتوبوس و غیره، توقفگاه نظامیان و امثال ان

پیشنهاد کاربران

درنگجا =ایستگاه
ایسگاه ( ایستگاه ) - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری )
گرچه این واژه را دکتر محمّد مُعین برای برابر پارسی آن: station ساخته و بکار برده است!
توجه: هر گاه واج " ت " در پایان یک هجای چهار واجی بیاید و به ویژه اگر پیش از آن واج " س " قرار گیرد >>> واج " ت " خوانده نمی شود!
...
[مشاهده متن کامل]

مانند: دست بند >>> دس بند - دستگیر >>> دس گیر - دسترنج >>> دس رنج - دستیار >>> دس یار - هفت تیر >>> هف تیر
به شرطی که واج " ت " در نخستین هجا نباشد!
مانند: پشتِ بام، دستاورد، گفتاورد، گشتاور
ایست: ماندن، توقف کردن، ایستادن، واستادن -
انتظار کشیدن، صبر کردن، چشمداشته شدن، شکیبایی کردن
گاه: پسوند زمان و مکان - مانند: شامگاه، سحرگاه، صبحگاه، چاشتگاه و دانشگاه، خوابگاه، آسایشگاه، درمانگاه
امروزه این واژه در معنای مجازی هم بکار می رود:
مسخره و سوژه ( فرانسوی ) کردن، گرفتن، دست انداختن -
دست به سر کردن، کاشتن، مَچَل کردن، سَرِ کار گذاشتن ( سَرِ کاری ) ، اُسگُل و شاسگول کردن! -
دماغ سوخته شدن، چِزاندن، خیت و کِنِف شدن، ماسیدن! ( در لهجه اصفهانی )
الابختکی، شانسی، تصادفی - الکی، کَشکی، یِلخی ( ترکی ) ، چاخان پاخان!
مثال: ایسگاه میسگاهه >>> سَرِ کاری و الکی هست!
داداچ ایسگاه کردی ما رو >>> داداش اُسگُل کردی یا ما رو گرفتی!

بپرس