abnegate, dedicate, sacrifice
ایثار
/~isAr/
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
نثار کردن خون در راه خدا و کشور وانسان های مظلوم آزاده امام حسین ع روز عاشورا به بندگان یزیدی گفت اگر مسلمان نیستید نباشید ولی آزاد و آزاده مانند وهب نصرانی و مادر و همسرش که از قوم مسیحی بودند وشربت شهادت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نوشیدندحال ملا های مغرض میگوینداول اسلام آوردند بعد شهید شدند دروغ محض است مسیحی خدا پرست است و بگواهی آیه ۶۲ س بقره احتیاج به اسلام ندارد. پس آزاده بودندوبه عزت شهادت رسیدند حال چرا در میان ۱۲ امام فقد حضرت علی و حضرت امام حسین لقب ثاره الله گرفته اند چون معین و مبین است که خون پاکشان با شمشیر بر روی زمین جاری شده پس خون خدا لقب گرفتند چون حضرت پروردگار جلت اسمائه منتقم خونشان است
ایثار = هُدمان
ایثار: ایثار به معنای انتخاب یک چیز بر چیز دیگر می باشد در حالی که هر دو لازم است. بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا، ایثار از مؤثر دانستن است، کسانی که دنیا را مؤثر می دانند آن را بر آخرت ترجیح می
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دهند. کسی که حس کند بین دو نفر با صرف مال، صلح ایجاد می شود و این مال تأثیر در آشتی دادن دارد، در واقع آنجا با مال خود ایثار می کند.
معادل پارسی : هدمان
ایثار: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
فرانا farānā ( سغدی: franay )
از خود گذشتگی ( دری )
فرانا farānā ( سغدی: franay )
از خود گذشتگی ( دری )
اهمیت جان دیگران تا خود
ایثار
واژه ای پارسی و اَرَبیده که از دو بخش ساخته شده :
ایثار : ای - ثار
ای - : کوتاه شده ی مَن که در گزشته ها ایش / ایز / اَز / اَ گفته میشده مانند انگلیسی : آی ( i )
ثار : شار از شاریدن مانند آبشار
... [مشاهده متن کامل]
ایثار : ای یا مَن یا خود را شاراندن / اَفشاندن ، از خود گزشتگی کردن ، جان فِشانی / بازی کردن
واژه ای پارسی و اَرَبیده که از دو بخش ساخته شده :
ایثار : ای - ثار
ای - : کوتاه شده ی مَن که در گزشته ها ایش / ایز / اَز / اَ گفته میشده مانند انگلیسی : آی ( i )
ثار : شار از شاریدن مانند آبشار
... [مشاهده متن کامل]
ایثار : ای یا مَن یا خود را شاراندن / اَفشاندن ، از خود گزشتگی کردن ، جان فِشانی / بازی کردن
ایثار : ایثار اسم دخترانه است به معنای ترجیح دادن دیگران بر خود. نقطه مقابل خودخواهی. نجات دهنده ، منجی .
به خدا رسیدن
فداکاری ، از خود گذشتگی، گذشت، جانبازی، قربانی، شجاعت
فداکاری - ازخودگذشتگی -
جانبازی، فداکاری، قربانی، گذشت
فداکاری
از خودگذشتگی
از
خود گذشتگی
خود گذشتگی
در پهلوی " هدمان " برابر نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
فدا کردن جان - از خود گذشتگی - شجاعت
جانبازی
از جان گذشتن
بخشیدن
ایثار دارای دو درجه می باشد: 1 - اینکه خَلق را بر خود ترجیح دهی. 2 - اینکه رضای الله را بر رضای دیگران و اقرباء ترجیح دهی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)