ایالت

/~iyAlat/

    canton
    province
    state
    (large) province

فارسی به انگلیسی

ایالت های شمالی
north

ایالت های غربی
wild west

ایالت های گرمسیر
sunbelt

مترادف ها

apanage (اسم)
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف

state (اسم)
ایالت، حالت، چگونگی، حال، کشور، جمهوری، استان، دولت، کیفیت، دولتی حالت

province (اسم)
ایالت، استان، ولایت

shire (اسم)
ایالت، ناحیه، استان

appanage (اسم)
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف

پیشنهاد کاربران

استانهای هم بسته
ساتراپی های هم بسته
ایالت: که در عربی ایاله نوشته می شود، به معنی سیاست کردن و تدبیر کارهاست و حکومت جایی را در دست داشتن. فلان حسن الایاله؛ فلانی به خوبی فرمانروایی می کند. ( فرهنگ عربی - فارسی لاروس ترجمه حمید طبیبیان )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آویستام āvistām که در پارتی، مانوی و پهلوی: avestām می باشد.

ساتراپی
ساتراپ به چم فرماندار ساتراپی است
ساتراپ یک واژه یونانی هست نه پارسی. واژه فارسی آن خشترپاون هست.
ایالت واژه ای عربی است بهترین واژه پارسی برای آن واژه پادوس است . . برای نمونه ایالات متحده آمریکا=پادوسان پیوسته آمریکا. . . و به فرماندار هر ایالت میشه گفت پادوسبان
استانداری
در امریکا: ایالت
معادل در ایران و شبیه به: استان
در اون زمان به یه منطقه میگفتن ایالت
جمعش میشه ایالات
یعنی ایالت ها و منطقه ها
کلمه ایالت یه کلمه پارسی هستش که از این کلمه ایرانی ها در زمان های قدیم استفاده میکردند

بپرس