to gain insight into. . ارادت دکتر حسن هناره
اعلام یافتن ؛ آگهی یافتن. باخبر شدن. واقف شدن :
امید و بیم من از روزگار زایل شد
که یافتم ز بد و نیک روزگار اعلام.
مسعودسعد.
امید و بیم من از روزگار زایل شد
که یافتم ز بد و نیک روزگار اعلام.
مسعودسعد.
تنبه
آگاهی حاصل کردن
کسب آگاهی
مطلع شدن، اطلاع یافتن، آگاه شدن
اگه که بموقع از این ویروس آگاهی پیدا میشد، اکثر مبتلایان میتونستن با موفقیت درمان بشن