اکنده

/~Akande/

    stuffed
    crammed
    full
    replete

فارسی به انگلیسی

اکنده از
fraught

اکنده از احترام
worshipful

اکنده کردن از غرور
exalt

مترادف ها

full (صفت)
مطلق، کامل، انباشته، بالغ، تمام، مفصل، پر، لبریز، رسیده، سیر، مملو، اکنده

پیشنهاد کاربران

آکنده، از �واژه کندن� به معنای حفر کردن و حرف �آ� که معنای کلمات را وارونه می کند، ساخته شده است. . .
کندن:حفر کردن - - - - کنده:حفر شده
آکندن:پر کردن - - - - آکنده:پُر - لبریز
و یا مانند:
بردن≠آبردن:آوردن
آکنده از = پر و مملو از = سرشار از
آکنده در سنسکریت آکنتهه Akantha به معنی تا گلو، تا گردن می باشد.
لبریز
انباشته، پر، سرشار، لبالب، لبریز، مالامال، مشحون، ممتلی، مملو، آخور، اصطبل، طویله، سمین، فربه
آکنده از = پُر از
پر کردن، پر شدن، پر شده
مثال: رهایی از پرت اندیشی های روزانه ای که هر یک از ما دنیای تجربی مان را از آنها آکنده ایم. ( پر کرده ایم )
جهان چون بهشتی شد آراسته . . . پر از داد و آکنده از خواسته
آکنده به معنی پر از و مملوءاز آمده
مملو
پر

بپرس