اکسیژن

/~oksiZen/

    oxygen

فارسی به انگلیسی

اکسیژن امیزی
oxygenation

اکسیژن دار کردن
oxygenate

اکسیژن مایع
lox

مترادف ها

oxygen (اسم)
اکسیژن

پیشنهاد کاربران

" ژَنگزا"
ژنگ یا زنگ به چم ( معنی ) اکسید است.
مدارید کردار او بس شگفت/که روشن دلش ژنگ آهن گرفت.
فردوسی.
و اکسیژن همان اکسیدزا ست، به جای اکسیژن ( اکسیدزا ) می توانیم واژه ی ژنگزا را برساخته و به کارگیری کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

زبان ارجمند پارسی زبانی توانمند برای ساخت واژگان دانشیک است و نیازی به واژه های بیگانه ندارد.

هوایش
بدترین راضی نیستم
برابر پارسی واژه ی اکسیژن، لغت اوژمان است.
اُکسیژن
تُرشزا، گَسجان، گَسزِن، تُرشجان، تُرشزِن
اُکسیژن
اُکسیژِن : اُکس - ای - ژِن
اُکس = تیزی از نگر بو ، تُرشی از نگر مزه ، گَسی
- ای - = میانوند
ژِن = زِن، زَن، زندگی، زاییدن، زادن، جان، ذات
گَرته برداری = تُرشزا، گَسیزا، ترشجان، گَسجان
اکسیژن= زیستن زا ( عنصر زندگی زا ) .
اوژن=اژن: او=آب+ژن=در پهلوی و کردی=زاینده - تولیدکننده.
یکی از اجزای سازنده آب.

بپرس