اکراه

/~ekrAh/

    disinclination
    distaste
    reluctance
    repulsion
    unwillingness
    dislike
    duress
    durese

فارسی به انگلیسی

اکراه داشتن
boggle, grudge

مترادف ها

hate (اسم)
تنفر، نفرت، ستیز، دشمنی، غل، اکراه

grudge (اسم)
بیزاری، کینه، بی میلی، غبطه، غرض، لج، اکراه

reluctance (اسم)
بیزاری، بی میلی، اکراه، مقاومت مغناطیسی

reluctancy (اسم)
بیزاری، بی میلی، اکراه، مقاومت مغناطیسی

پیشنهاد کاربران

اِکْراه ، اصطلاحی در فقه و حقوق به معنای وادار ساختن تهدیدآمیز کسی به عملی که در شرایط عادی به انجام دادن آن رضا نداشته است .
اکراه به معنای مشقتی است که از خارج و به اکراه و اجبار دیگران بر آدمی تحمیل شود
از روی زور و فشار ، زورکی
( اکراه ) به معنای آن است که کسی را به اجبار وادار به کاری کنند.
بی میلی، بی زاری، نفرت

اکراه در فارسی به معنای ناخوشایند بودن یا ناخوشایند داشتن امری.
اما در عربی به معنای اجبار است.
میگن به اکراه و اجبار. 👍
عملی است تهدیدآمیز از طرف کسی نسبت به دیگری به منظور تحقق بخشیدن عمل حقوقی نظر اکراه کننده.
اکراه: [اصطلاح حقوق]عملی است تهدیدآمیز از طرف کسی نسبت به دیگری به منظور تحقق بخشیدن عمل حقوقی مورد نظر اکراه کننده
دلزدگی، بیزاری
حس ناخوشایند
اجباری
داشتن اختیار همراه مشقت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس