اویختن


    string
    hang
    overhang
    suspend
    swing
    sling
    to hang
    to suspend
    [lit.] to cling

فارسی به انگلیسی

اویختن تور از عقب قایق در حال حرکت برای ماهیگیری
troll

اویختن گوشت با قلاب برای جلب ماهی
bait

مترادف ها

hang (فعل)
اویختن، طناب انداختن، بدار اویختن، اویزان بودن، اویزان کردن، فروهشتن، چسبیدن به، متکی شدن بر، بدار اویخته شدن، معلق کردن

append (فعل)
افزودن، پیوست کردن، الحاق کردن، اویختن

hang out (فعل)
اویختن، سماجت ورزیدن، مسکن کردن، والمیدن

dangle (فعل)
اویختن، اویزان بودن، اویزان کردن

loll (فعل)
اویختن، لم دادن، لمیدن، بیرون افتادن

slouch (فعل)
اویختن، پوست انداختن، دولا دولا راه رفتن، خمیده بودن، اویخته بودن

پیشنهاد کاربران

به بند کشیده شدن
واژه ( آویختن ( AVIXTAN ) یک واژه پارسی است.
زبانهای آریایی:
پارسی اوستایی: VAEG, NIWIXTA, A - VAEG
پارسی پهلوی: AVIXTAN, APIXTAN
گویش نو بر آمده از زبان پارسی ( پشتو ) : AWISHTEL
...
[مشاهده متن کامل]

سانسکریت: VEJATE, ABHI - VIJ
همچنین در دیگر شاخه زبانی هند و اروپایی
واژه یونانی: EIKHO از واژه آویختن پارسی گرفته شده است.
پَسگشت ( =مرجع ) : چنانکه در برگه74 از نبیگِ ( فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان پارسی ) امده است.

اویختن
آونگ کردن ؛ آونگ بستن. آویختن :
وظیفه تو رسید و نیافت راه ز در
زهی کرم که ز روزن بکردیَش آونگ.
مولوی.
آویختن: در پهلوی با همین ریخت کاربرد داشته است . و مصدری دیگر همتا و هممنی با آن آگستن agustan بوده است .
( ( سیامک بیامد برهنه تنا
برآویخت با پور آهرمنا ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 242. )

نبرد - جنگ - اورد
عقیم کردن

بپرس