اونگان


    hanging
    pendulous
    swinger
    swinging

فارسی به انگلیسی

اونگان بودن
overhang, swing, dangle

اونگان شدن
suspend

اونگان کردن
hang, suspend, dangle

مترادف ها

fly (اسم)
پرواز، اونگان، پرش، مگس، حشره پردار

bob (اسم)
فریب، مسخره، ضربت، شاقول، سرزنش یا طعنه، شوخی، حقه، وزنه قپان، منگوله، حرکت تند و سریع، سرود یا تصنیف، یک شیلینگ، اونگان

پیشنهاد کاربران

به معلق متحرک آونگان گویند. همانند آونگ ساعت .
به معلق بدون حرکت، آویزان گویند . همانند آویز کردن زیور آلات
آونگان:
نام یک روستا در استان کردستان.
( واقع در ۷۰کیلومتری شرق شهر سنندج و ۱۵کیلومتری غرب شهر قروه ) .
شهرکی صنعتی بنام" آونگان " نیز درهمین محدوده ایجادشده است.

بپرس