اوند

/~Avand/

    vessel
    vasculum

فارسی به انگلیسی

اوند ابکشی
phloem

اوند چوبی
xylem

مترادف ها

vessel (اسم)
ظرف، کشتی، رگ، بشقاب، اوند، هر نوع مجرا یا لوله

vena (اسم)
رگ، اوند

پیشنهاد کاربران

درباره یِ ریشه یِ واژه یِ " آوند" به چمِ " حجت، برهان، دلیل":
من بارها در این تارنما "خویشاوندیِ معنایی" و نَه ریشه ایِ واژگانِ پارسی - آلمانی و اوستایی - آلمانی را نشان داده ام.
از اینرو، هنگامِ بررسیِ واژه یِ آلمانی "schliessen " که به دو معنایِ
...
[مشاهده متن کامل]

1 - بستَن
2 - استنتاج کردن، نتیجه گرفتن "schliessen ( aus etwas ) "
( در معنایِ دوم همچنین است: "Schlusweise" ، " Schluss" از زبانِ آلمانی , "con. clude" از زبانهای اروپایی )
است، در یافتم که " وَند" در " آوَند" با واژگانِ آلمانیِ بالا همپیوند است و از اینرو " وَند" بُن کُنونیِ " وَستَن" است ( همان " بستَن/بند - ) .
( در فرآیند استدلال آوری، برهان از یک یا چند انگاره ( =فرض ) و یک پیآمد ( نتیجه ) ساخته می شود و از اینرو یک فرآیندِ " بسته" است که با "نتیجه" پایان می یابد. )
از آنجایی که " وَند" بُن کنونیِ " وَستَن" است، پس " آوَند" بُن کُنونیِ " آوَستَن" است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته: یک زبانشناسی" وَند" را در " آوَند" همریشه با " پَند " دانسته که به روشنی نادرست است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ولی پرسش اینجاست که پیشوندِ " آ" در واژه یِ " آ - وَند" چگونه پیشوندی است؟
گمانه ها:
1 - پیشوندِ نفی کننده: چنانچه " آ" در این واژه پیشوندِ نفی کننده باشد، به " فرض یا فرضهایِ برهان" نِشانش دارد و نَه به " نتیجه یا پیآمدی" که فرآیندِ استدلال را می بندد.
2 - پیشوندِ نانفی کننده: چنانچه " آ" در این واژه پیشوندِ نفی کننده نباشد، به هماگِ ( =کُلِ/کُلیتِ ) فرآیندِ استدلال نِشانِش دارد که فرآیندی بسته است.
( این پرسش هنوز برای من بی پاسخ مانده است. )

درباره این واژه من هرگز به معنی دقیق وروشنی نرسیده ام، اما احساس وبرداشت من درباره آن همیشه این بوده است که احساس مثبت بودن رادرانسان القا می کند . به این صورت که احساس هایی مانند پیونددادن، آمدن، آوردن،
...
[مشاهده متن کامل]
آورنده، آورده، دربرداشتن، استوارومحکم بودن، قائم به خودبون وریشه داربودن رادرمن بیدارمیکند. واژه هایی مانند خودآوند ( خداوند ) ، خویشآوند، دمآوند . . . رامیتوان مثال زد. درضمن واژه هایی مانندکارآمد وسرآمدرامی توان به صورت کارآوندوسرآوندنوشت.

از واژه "وَند" واژگان دیگری همچون "پیوند، آوند، پسوند، پیشوند" ساخته شده اند. میتوانیم از همین واژه، "وَندِش" را نوبسازیم.
پس واژگان "پیوندش، آوندش، پسوندش، پیشوندش" نیز ساخته می شوند.
گرچه دوتای پایانی بی مینه ( =بی معنی ) هستند!
...
[مشاهده متن کامل]

ولی برابر هر کدام آشکار است:
پیوندش=تماس، ارتباط برقرار کردن
آوندش=دلیل آوردن، استدلال، دلیل آوری
همچنین نو واژه هایی میتوان ساخت:
نِوَندِش=اصیل شدن، ریشه دار شدن، اصالت پیدا کردن
نِوَندی=اصالت
نِوَند=اصیل، اصل
پس با بکار بردن از "وَند" و ساختن "وَندِش، وَندیدَن" از آن می توان واژه های بسیاری از آن ساخت.
اگر واژه های بیشتری میتوان ساخت، به من آگاهی رسانی کنید.
بِدرود!
افزودنی:واژه "وند" برابر "بَند" نیست. این دو را با هم قاطی نکنید.

واژه ای بسیار شایسته برای واژگان بیگانه و عربی "دلیل، علت، سبب"
شاید بتوان بن واژه ای نو از این واژه ساخته به نام "آوندیدن" که از آن نام ستاک ( =اسم مصدر، همانند آفرینش، سازش، خوانش. . . . ) "آوندش" ساخته می شود که هر دو برابر "دلیل آوردن، استدلال" می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

نو واژگان بسیاری از این واژه می توان ساخت.
بدرود!

آوند: پیوند
آوند: آویخته ، آویزان
تو سوالات سازمان آوند معلق معنی شده
آب در اوند کوبیدن =کنایه از کار بی فایده انجام دادن
آونگ، آویزان، آویخته
آوند
شمس قیس درباب واژة �آوند� نوشته است: �آوند، خنور14 آب را گویند و همانا در اصل، آب�وند بوده است� ( شمس قیس، 1373: 206 ) . ابن خلف تبریزی نیز این وجه اشتقاق را تأیید می�کند و می�نویسد: �آوند، مرکب از آب وند است� ( برهان، 1357: 1، 67 ) این واژه بدین معنی در اوستا به صورت �vant آمده است که با واژة سانسکریت �povant یعنی دارای آب، آب�وند و آبدار و آبدان قابل قیاس است ( پورداوود، 1326: 1، 65 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

ما برای مانی این گونه واژه ها نیاز داریم برخی مانایی دیگری مانند خداوند را نیز جستجو کنیم. برخی نیز سوگیری داشته و از برداشت راستین واژه ها یا ناتوانند و یا برای آنها به زور واژه می تراشند. زبان لری می
...
[مشاهده متن کامل]
تواند ریشه ی همه ی این واژگان را به ما بشناساند، زیرا مردمانی که با این زبان گویش داشته اند در نگهداری ریشه های آن نیز یا کوشیده اند و یا به گونه ای بومی در بن مایه های سخن و گفتمان روزمره ی آنها مانده است. خود آوند=خداوند به مانی وابسته به خود، خود ریشه، خودبسته، آفریننده، آفرینش، بن مایه، هستی و . . . ، این به این مانی است که آوند ریشه و بن است، پس ریزترین و شالوده ی ریشه را در برمی گیرد. هنور در میان لرها بسیار فامیلی که به وند پایانه دارد، دیده می شوند و بسیاری یا نمی خواهند ببینند و یا می بینند و خود را به ندیدن می زنند. همین بختیاروند به چه مانی است؟ بخت یار وند یا آوند، یانی ( یعنی ) رگ و ریشه ی بختیار، کسی که به آن بختیار پیوند، خویشی، دوستی و بالاتر از همه، نیاکان یکتایی داشته است. از سوی دیگر، خدا= به خود آی، به خود آمدن یا در خود جستجوکردن یانی اگر کسی خود را شناخت، آفریننده را نیز تا همان گستره ی خودشناسی، خواهد شناخت. پس خداوند، ریشه ی خداشناسی و بن مایه ی هستی است. جایی و چیزی که به آن پیوند دارد و به آن می رساند و آن آوند است. زیرا آوندها، ریشه های بسیار ریز یا مویی هستند که شمار فراوانشان ریشه ی بزرگتر و دیدنی را می سازد. همانگونه که پیان به مانی مردان و همانگونه که بزرگ مرد شمی با 1. 8 متر نگاره ی برنزی در میان همان کوهستان و دشت زیبا می زیسته و کهن نگاشت همان مردمان را فریاد می زند. آشکار است که به شمار و اندازه ای پیا ( مرد ) در آن سرزمین بوده که مرد ( پیای ) شمی تنها یکی از آنها بوده است. برخی نیز در تلاشند که وابستگی سرزمینی وی را به گونه ای در ژرفای سرگذشته ها گم کنند تا کمتر نامی از مردمان کنونی را در گمانه ها به یاد آورند. این همان خودباختگی و ناخودباوری بوده که تا کنون دانسته یا نادانسته تیشه بر ریشه و آوند آدمی گونه ی ایران و ایرانی زده است و هنوز هم برخی بر همان ساز گذشته ی خانمان برانداز می نوازند. اگر هم سخن راستین و درستینی بازگویی کنی، تو را به سوگیری و یا باد ناسزا می گیرند و این بیشتر نشان می دهد که آنها برگه ی گواهمند و خردپذیر دیگری برای گفتمان و بررسی گذشته ندارند. ما باید سرگذشت کهن و دیرین را بدرستی بازشناسیم تا از یک سوراخ چندین بار گزیده نشویم. راه یکی است و آن آگاهی راستین و راه راست است. آوند هم بن مایه ی ریشه و سرشت بوده است.

آوند ب معنی معلق ، اویزان
آوند : کوزه آب ، ظرف ، حجت ، دلیل.
ادیات پیش معنی آویزان داره، یچیزی شبیه آونگ. امااکثر جاها میگن لوله و کوزه و. . .
حالا ما موندیم دقیقا معنیش چیه
توی کتاب ادبیات پیش دانشگاهی تجربی آوند رو به معنی ، معلق، معنی کرده. برید لغتهای آخر کتاب رو نگاه کنید نوشته معلق
آوند:لوله های باریکی در ساختمان گیاهان که در انها
مایعات غذایی برای تغذیه سلول ها جریان دارد
چه خوب است اگر این لغت در برابر container انگلیسی به کار گرفته شود.
آوَند. الف. ظرف. ب. کوزة آب یا شراب. پ. لوله هایی که شیرة خام را از ریشه به برگ ها می رساند. ( منبع: فرهنگ فارسی معین )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس