اولتیماتوم: هشدارنوشت؛ زنهارنوشت؛ زینهارنوشت؛
پسا درنگ.
نزدیک ترین واژه پارسی که نیاز به معنا کردن ندارد کوتاه است و کاملا منظور مورد نظر را می رساند
پارسی کهن را زنده نگه داریم
نزدیک ترین واژه پارسی که نیاز به معنا کردن ندارد کوتاه است و کاملا منظور مورد نظر را می رساند
پارسی کهن را زنده نگه داریم
پسا درنگ
یعنی بعد از صبر و درنگ
به نظر بنده این نزدیک ترین واجب اتمام حجت زنهاره یا اولتیماتوم می تونه باشه زنهار در فارسی به معنی هشدار دادن و آگاه باش است ولی تصاد رنگ بهترین معنی برای واژه اولتیماتوم است اتمام حجت هم که کاملاً عربی است
یعنی بعد از صبر و درنگ
به نظر بنده این نزدیک ترین واجب اتمام حجت زنهاره یا اولتیماتوم می تونه باشه زنهار در فارسی به معنی هشدار دادن و آگاه باش است ولی تصاد رنگ بهترین معنی برای واژه اولتیماتوم است اتمام حجت هم که کاملاً عربی است
اخطار دادن. هشدار دادن برای انجام کاری
زِنهار، زینهار!
می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد!
واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare )
.
در زمان باستان و به ویژه در شاهنامه فردوسی بزرگ:
هنگامی که دو جنگجو با هم به پیکار می پرداختند و یکی کم می آورد و توانایی جنگیدن نداشت یا سلاح از دستش می افتاد، از هماورد ( رقیب ) خودش زِنهار ( زینهار ) می خواست تا بتواند یارایی ( توانایی ) اش را بدست آورد یا سلاح خود را دوباره به دست بگیرد!
... [مشاهده متن کامل]
امروزه این زِنهار ( زینهار ) در بازی گرگم به هوا و بازی های محلی هم به چشم می خورد:
هنگامی که در تنگنا هستیم، از هماورد ( رقیب ) می خواهیم که از مخمصه به در بیام و به بازیکن روبرو ( هَمبازی ) می گوییم:
"جاده خدا بده!"
.
زین: در اوستا: زَئینی ( zaini ) یا زی ( zī )
سلاح، سِپَر، جنگ افزار، تفنگ
هار: هَره - پاییدن، مراقب، نگهداری، تیمار کردن، مواظبت، نظارت، توجه -
فرجه، مهلت، فرصت، زمان دادن
معنی: آرامش، آسایش، آسودگی، فَراغِ بال، امنیت، دل آرامی! -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس -
اولتیماتوم ( فرانسوی ) !، امان و مهلت دادن، فرجه دادن، فرصت گرفتن، جاده خدا دادن! -
توجه کردن، آگاهی دادن، هوشیار کردن، روشن بینی، بیدار دلی ( در اوستا: بیدارانه ) !
اوستا: بخشی از بند 11 تیشتر یشت:
yedhi - zī - mā mashyāka aoxtō - nāmana yasna "yazayanta" yatha anye yazatanghō aoxtō - nāmana yasna "yazinti"
frā neruyō ashavaoyō
معنی: کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از سِرِشت مزدا جانپاسی می کند.
کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از آفرینش مزدای اَشا ( راستی ) نگهبانی می کند
.
پهلوی: اندرز اُوشنَر دانا، بند24:
se tis drubušttar abāyēd dāštan
ēk … ud dudīgar dōstīh ud sidīgar zēnhār
معنی: سه چیز را استوارتر ( همیشه ) باید داشت ( پایید! )
یکی. . . و دودیگر دوستی ( عشق و مهربانی ) و سه دیگر زینهار ( امنیت و دل آرامی )
( ( به گمان فراوان:" یکی" که خوانده نشده، همان" تندرستی" است! ) )
می توان به جای واژه فرانسوی: اولتیماتوم ( ultimatum ) از آن بهره برد!
واژه اوستایی آن: زینو هاره ( zyno hare )
.
در زمان باستان و به ویژه در شاهنامه فردوسی بزرگ:
هنگامی که دو جنگجو با هم به پیکار می پرداختند و یکی کم می آورد و توانایی جنگیدن نداشت یا سلاح از دستش می افتاد، از هماورد ( رقیب ) خودش زِنهار ( زینهار ) می خواست تا بتواند یارایی ( توانایی ) اش را بدست آورد یا سلاح خود را دوباره به دست بگیرد!
... [مشاهده متن کامل]
امروزه این زِنهار ( زینهار ) در بازی گرگم به هوا و بازی های محلی هم به چشم می خورد:
هنگامی که در تنگنا هستیم، از هماورد ( رقیب ) می خواهیم که از مخمصه به در بیام و به بازیکن روبرو ( هَمبازی ) می گوییم:
"جاده خدا بده!"
.
زین: در اوستا: زَئینی ( zaini ) یا زی ( zī )
سلاح، سِپَر، جنگ افزار، تفنگ
هار: هَره - پاییدن، مراقب، نگهداری، تیمار کردن، مواظبت، نظارت، توجه -
فرجه، مهلت، فرصت، زمان دادن
معنی: آرامش، آسایش، آسودگی، فَراغِ بال، امنیت، دل آرامی! -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس -
اولتیماتوم ( فرانسوی ) !، امان و مهلت دادن، فرجه دادن، فرصت گرفتن، جاده خدا دادن! -
توجه کردن، آگاهی دادن، هوشیار کردن، روشن بینی، بیدار دلی ( در اوستا: بیدارانه ) !
اوستا: بخشی از بند 11 تیشتر یشت:
yedhi - zī - mā mashyāka aoxtō - nāmana yasna "yazayanta" yatha anye yazatanghō aoxtō - nāmana yasna "yazinti"
frā neruyō ashavaoyō
معنی: کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از سِرِشت مزدا جانپاسی می کند.
کسی که هرگز نمی خوابد، "بیدارانه" از آفرینش مزدای اَشا ( راستی ) نگهبانی می کند
.
پهلوی: اندرز اُوشنَر دانا، بند24:
se tis drubušttar abāyēd dāštan
ēk … ud dudīgar dōstīh ud sidīgar zēnhār
معنی: سه چیز را استوارتر ( همیشه ) باید داشت ( پایید! )
یکی. . . و دودیگر دوستی ( عشق و مهربانی ) و سه دیگر زینهار ( امنیت و دل آرامی )
( ( به گمان فراوان:" یکی" که خوانده نشده، همان" تندرستی" است! ) )
" زِنهار"
واژه ی پارسی زنهار یا زنهاره ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل، اتمام حجت] به کار برد.
پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم.
واژه ی پارسی زنهار یا زنهاره ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل، اتمام حجت] به کار برد.
پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم.
اخطار
کسی که نژاد خودش رو به طرف مقابل تحمیل میکنه
آخرین شرطی که از طرف یک دولت به دولت دیگر ابلاغ شود.
اتمام حجت. کسی که نظر خود را بر دیگری تحمیل نماید
گواه فرجامین؛ واپسین سخن/ ازواژه یاب کتاب یکم , ازابولقاسم پاینده؛ انتشارات اساطیر؛۱۳۷۱
زنهاره
اتمام حجت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)