اوقات تلخ


    crabby
    peeved
    sulky
    sullen

فارسی به انگلیسی

اوقات تلخ کردن
exacerbate, peeve

مترادف ها

angry (صفت)
دردناک، ترشرو، خشمگین، خشمناک، دژم، اوقات تلخ، رنجیده، قرمز شده، ورم کرده، براشفته، متغیر

indignant (صفت)
خشمگین، اوقات تلخ، رنجیده، متغیر، ازرده

glum (صفت)
اوقات تلخ، رنجیده، افسرده، کدر، ملول، عبوس

stuffy (صفت)
اوقات تلخ، خفه، بد اخم، محافظه کار، دلتنگ کننده، لجوج

پیشنهاد کاربران

بپرس