اوقات

/~owqAt/

    times
    hours
    occasions
    humour mood
    spirits
    time
    tims

فارسی به انگلیسی

اوقات تخلی
anger, indignation, ill humour

اوقات تلخ
crabby, peeved, sulky, sullen

اوقات تلخ کردن
exacerbate, peeve

اوقات تلخی
anger, indignation, rating, ill humouracrimony, embitterment

اوقات تلخی کردن
sulk

اوقات شما تلخ است
you are upset. you seem to be angry.

اوقات معمول
straight time

اوقات کسی را تلخ کردن
to make someone angry, to upset him

پیشنهاد کاربران

اوقات: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
ژمانین žamānin ( پارتی )
مفرد شاعر : شاعران
مفردبیگانه: بیگانگان
مفردوضع: وضعیات
جمع همراهان: همراه
زمانها
مفرد اوقات
جمع شاعر
جمع وضع
مفرد اوقات
مفرد همراهان
فرصت
مفرد اوقات یعنی وقت گذراندن

برابرهای پارسی این واژه، کاربردی در زبان امروزی پارسی ندارد. بهتر است بگوییم وقت ها. ( اگر چه وقت عربی است )
در پهلوی " آوام ها "
این واژه اربی و جمع وقت است و پارسی آن اینهاست:
ژمیشت žamiŝt ( سغدی: žamniŝt )
آیوپه ãyope ( آیو. آوستایی= وقت + پسوند جمع ایلامی په )
گیاکان giâkân ( گیاک= وقت. پهلوی. + «ان» )
گاپان gâpân ( گاپ از کردی. گاف= وقت + «ان» )

بپرس