وتر، عصب، پی، زردپی، پوره، اوتار
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
اوتار از امر اوتارماک در ترکی یعنی بچران از چراند یا اوتارماک ترکی
اوتار یعنی بچران در ترکی امر ( اوتارماک ) یعنی چراندن
البیضُ هَمّی لالَذی البِیضِ الطُّلَی/و طِلابی الأوتارُ لا الأوتارُ ( نفثةالمصدور ) / وجههٔ همت من شمشیر است نه کامروایی و لذت در زنان سپید گردن/مطلوب من کین کشی و خونخواهی است نه اشتغال به نوای تار!
خدا - انسان ، تجلی خدا در جسم انسان ، صاحب الزمان ، خدا در جسم انسان _ هر 700 تا 1400 سال یک بار خدا در جسم انسان ظهور میکند که او را اوتار نام دارد. مانند زرتشت ، بودا ، کریشنا ، مسیح ، محمد
مسیح ، ناجی
مسیح ، ناجی