اواره

/~AvAre/

    vagrant
    homeless
    wandring
    vagabond
    displaced
    exile
    nomad
    nomadic
    refugee
    wanderer
    wandering (about)
    ledger

فارسی به انگلیسی

اواره شدن
to go vagrant, to wander

اواره کردن
displace

مترادف ها

runabout (اسم)
اواره، سرگردان، اوباش، اتومبیل سبک

gadabout (اسم)
اواره، ادم ولگرد، سرگردان

tramp (اسم)
اواره، ولگرد، اوارگی، صدای پا، ولگردی

wanderer (اسم)
اواره، غریب، سیار، سرگردان، خانه بدوش

straggler (اسم)
اواره، ولگرد

immigrant (اسم)
اواره، کوچ نشین، تازه وارد

straggle (اسم)
اواره

arrant (صفت)
اواره، بدترین، بدنام ترین، ولگرد

excursive (صفت)
اواره، گردنده، بی ربط، بی ترتیت

homeless (صفت)
سرگردان، اواره، غریب، دربدر، بی خانمان، بی مسکن، خانه بدوش، بی مکان و منزل

errant (صفت)
منحرف، سرگردان، اواره، حادثه جو، بد نام

fugacious (صفت)
اواره، نا پایدار، فرار، بی دوام، زود گذر، زودریز

straggly (صفت)
اواره، دور افتاده، پرت، پراکنده

adrift (صفت)
شناور، سرگردان، اواره، بدون هدف، دستخوش طوفان، غوطه ور

پیشنهاد کاربران

زاوِرا
قومی از خاقانات ترک های اوغوز بعد از تقسیم هون ها که اولین شکست دهندگان امپراتوری روم بودند که مربوط به ۲۳۰۰ تا سال پیش هست، به دلیل مهاجرت انان در این مناطق به انها لقب اوار دادند یعنی مخرب .
ناگفته نماند در سایت خارجی آوار را ریشه قدیمی آپار ترکی به معنی کسی که می برد نام برده که امروزه در زبان ترکی مستعمل است.
...
[مشاهده متن کامل]

در تصویر پایین نماد اولدوز ( ستاره ) و آی ( ماه ) ترکی رو مشاهده میکنید
گویا برخی از شدت فشار با اکانت های مختلف سعی در ریپورت کامنت بنده دارند ؛ ) همین که خودت توجیه شدی کافیه

اوارهاوارهاوارهاوارهاواره
منابع• http://Britannica.com• http://Sciencenews.org• http://Worldhistory.org
بررسیِ واژگانِ " آوار، آواره و. . . "
در واژه یِ " آوار" تکواژها چنین هستند:
1 - پیشوندِ " آ ":
در واژگانِ " آ - وار، آ - واره و. . . "، " آ" پیشوند است که در اینجا این پیشوند نقشِ کارکردیِ ناپایا ( =منفی ) سازی را دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - "وار":
در زبانِ اوستایی یکی از چمارهایِ " وَر" ، " پوشانیدن، پنهان کردن، پناه دادن" بوده است و واژه یِ " وَرَ" به چمِ " جایِ سرپوشیده، پناهگاه" بوده است. "وارَ" نیز به چمِ "پناهگاه، نگهداری، پشتیبانی" بوده است. "وار" را در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی نیز داریم.
"وار" در "دیوار" نیز با این واژگان همریشه و همچم است.
اکنون به روشنی دریافته می شود که واژگانِ " آوار، آواره" به چمارهایِ " بی پناه، بی پناهگاه" نشانِش دارند.

Adrift
آوار یعنی ترک و مغول متعصب
آیلاق= اواره در ترکی
به ترکی می شود : aylak
زاورا
وطن پریش
هرجایی
دربدر
دربه در
هرزه گرد
آسمان جل، آلاخون والاخون، بی خانمان، خانه بدوش، دربدر، سرگردان، ویلان، پراکنده، پریشان، متفرق، تبعید، بی سامان، سرگشته
سرگردان بی خانمان کسی که دچار سردرگمیست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس