اهنگ

/~Ahang/

    tune
    music
    setting
    composition
    song
    tempo
    tone
    inflection
    melody
    chant
    accent
    air
    decision
    intention
    purpose
    rate
    beat
    intonation
    lay

فارسی به انگلیسی

اهنگ ارپژو
arpeggio

اهنگ اصلی
theme song

اهنگ برای تکنوازی
étude

اهنگ برای دو نفر
duet

اهنگ بلنداوا
forte

اهنگ بوگی
boogie

اهنگ پراذین
flourish

اهنگ پنج اوازی
quintet, quintette

اهنگ پنج سازی
quintet, quintette

اهنگ تصنیف کردن
orchestrate

اهنگ تنظیم کردن
orchestrate, key

اهنگ جمله
intonation

اهنگ چهار ضربی
common time

اهنگ را تنظیم کردن
key

اهنگ رگ تایم
rag

اهنگ ساز
composer, musician

اهنگ سازی
composition

اهنگ سرود مذهبی
choral, chorale

اهنگ سه نفری
trio

اهنگ شاد و موزون
lilt

مترادف ها

intonation (اسم)
لهجه، تلفظ، طرز قرائت، اهنگ، زیر و بمی صدا، تکیه صدا، بیان با الحان

cadence (اسم)
هم اهنگی، اهنگ، وزن، افول

tune (اسم)
اواز، اهنگ، رنگ، نغمه، لحن، خنیا، اهنگ صدا، نوا، لحن تلفظ

music (اسم)
غنا، ساز، اهنگ، خنیا، موسیقی، موزیک، رامشگری

air (اسم)
هوا، باد، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، هر چیز شبیه هوا، نفس، شهیق، سیما، اوازه، اواز، اهنگ، نما

tone (اسم)
اهنگ، صدا، مقام، لحن، دانگ، نوا، درجه صدا

tonality (اسم)
اهنگ، مایه، رنگ پذیری، چگونگی صدا

setting (اسم)
اهنگ، محیط، زمینه، موقعیت، نشاندن، قرار گاه، جای نگین، کار گذاری، وضع ظاهر

melody (اسم)
اهنگ، تصنیف، ترانه، نغمه، لحن، اهنگ شیرین، صدای موسیقی نوا، خنیا، نواخت

lilt (اسم)
اهنگ، اهنگ موزون

sonance (اسم)
اهنگ، صدا

پیشنهاد کاربران

شوت شَت. فیت فت. داد وهوار.
"شاید بکار آیند".
دَنگ ومَنگ.
دیودِریو.
دنگ. صدا. بامب"بمب". زیرّه. قیرّه. ناله. قرته. زار. جین گ جَنگ. تَق. تقِ تق. جیر جیر . جیرّجرّ ( خروش ) . سر وصدا. دنگ. دونگ. دُنگ ودَنگ. شُرِه. بوق. بوق بَق. کُورکَر ( صدای گاو ) غُر. غُرغَر. غرولُند.
اننه هننه ( صدای ساز ) . تِرپَه ( افتادن ) . و
مانند آنها.
ریتم
tune, music, setting, composition, song, tempo, tone, inflection, melody, chant, accent, air
واژه آهنگ
معادل ابجد 76
تعداد حروف 4
تلفظ 'āhang
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: āhang] ‹آهنج›
مختصات ( هَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی 'Ahang
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
آهنگ
ترکیبی از آپ و دنگ بوده و آپ به معنی برپا شده، ساخته شده، بالا آمدن است و دنگ به معنی صدا وآواز است
آپدنگ به آهنگ تبدیل شده است
در فیزیک و شیمی:
آهنگ به معنی 'نسبت به زمان' هست
مثلا آهنگ ذوب بالاست یعنی ذوب نسبت به زمان مشخصی خیلی سریعه.
تصمیم گرفتن
این دکتر کرزایی چه چیزها که نمیگه
آهنگ رو میشه به چند روش ریشه یابی کرد
آ هنگ = آ یعنی بسیار و هنگ یعنی وقع ( زمانی و مکانی ) = بسیار واقع شده یا همان تصمیم و اراده در زمان یا مکان
آهنگیدن= قصد داشتن و تصمیم گرفتن / واژه مشابه آن واژه هنگامه هست که از قبل هم میگفتن باران هنگامه کرده است یعنی باران ( غوغا و اشوب ) کرد اما اصل
...
[مشاهده متن کامل]

واژه باید آهنگیدن باشد و آ ابتدای آن نشانه زیادی و بسیار نیست پس آهنگ یعنی تصمیم و قصد و میتواند واژه آهن نیز به معنی سخت باشد یعنی مصم ( سخت شده کنایه از تصمیم گرفته شده )
سرهنگ = سر هنگ = سر به معنای بزرگ = سران و هنگ به معنای تصمیم گیرنده = > سرهنگ تصمصم گیرنده بزرگ
فرهنگ = فر هنگ => فر ( شکوه = آنچه مردم بدان می بالند ) هنگ = سخت شده => انچه در مردم بعنوان رفتار و گفتار نیک نهادینه ( سخت ) شده ودیگران آنرا بدان می شناسند

یک واژه هند اروپایی هست از دوستان ت. رک. ی زبان م خواهیم از واژه های که حتی در لغتنامه و واژه شان نیست برای خود جعل نکنند
به محل نگهداری دام های سبک مانند گوسفندان آهنگ می گفتند و به محل نگهداری دام های سنگین طویله که محل نگهداری گاو، الاق و اسب است
هندو اروپایی هست. . . . . sang در اوستایی دنگ و رنگ در لری و کردی و song در انگلیسی . .
خنیا. . . .
نوا . . . . نغمه. . . . ریتم. . . . کلس. . . . .
درود ُ سپاس
آهنگسازی و موسیقی در ایران دارای پیشینه چند هزار ساله است، نشانه هایی از آهنگنوازی در شهریگری ( تمدن ) های ایلامی و هخامنشی یافت شده و نیز نشانه هایی بسیار فراوان از زمان ساسانی وجود دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

سرکش، باربد، نکیسا، بامشاد و رامتین از آهنگسازان، آوازخوانان و رامشگران آن روزگار بودند.
استاد آواز ایران در گذشته های دور ، همانا باربد بوده با هفت آهنگ برای هفت روز هفته به نام ( هفت خسروانی ) ، و سی لحن برای سی روز ماه که به ( سی لحن باربد ) نام آور است و سیصد و شست دستان ( آهنگ، سرود ) برای هر روز سال.
سی لحن باربد به نامهایی همچون گنج بادآور، کاروان، آرایش خورشید، مشگدانه، اورنگ، نیمروز، رامش جان، نوشین باده، نوروز، شبدیز، کبک دری، کیخسروی، سروستان، سبزه در سبزه، ماه، شادروان، مروارید و نامهایی دیگر ، که استاد نظامی گنجوی در خسرو و شیرین یاد آور گشته اند.

آهنگ که به چم لنگر است نیز از کشندگی و سنگینی می اید چرا که هنگ به معنی سنگ و وزن است
در این بیتبه معنی سنگینی است بیشتر و نه لنگر یعنی سنگینی جلالت پشت سپهر را می شکند
جلالت ار بفلک بر بصدر بنشیند
شکسته گردد طاق سپهر را آهنگ
طنین
صدا
آهنگ در فیزیک ٬ تغییر هر کمیت نسبت به زمان است .
اراده، خواست، داعیه، عزم، عزیمت، قصد، میل، نیت، سرود، لحن، مقام، ملودی، نشید، نغمه، نوا، فحوا، مفاد، اسلوب، راه، روش، طرز
آهنگ : در این کلمه آه به معنای صدا یا تن صدا بوده و پسوند انگ نیز یک پسوند فاعلی قدیمی می باشد و آهنگ به معنای تُن صداکننده بوده است .
دکتر کزازی در ذیل واژه پالهنگ می نویسد: ( ( می انگارم که این واژه از دو پاره ی : پال / هنگ ساخته شده است . پال به معنی اسب است و هنگ نیز ستاکی است به معنی کشیدن که در آهنگ و آهنجیدن به کار برده شده است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 290. )

هان آهنگ است، اراده، قصد، میل، نیت، سرود، لحن، ملودی، نغمه، نوا، روش، طرز
موسیقی
ستایش
لحن
ملودی
ریتم
لحن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس