matter (فعل)اهمیت داشتن، مهم بودنconcern (فعل)مربوط بودن به، دلواپس کردن، اهمیت داشتنimport (فعل)اظهار کردن، وارد کردن، اهمیت داشتن، تسخیر کردن، گذاردن، به کشور اوردن، دخل داشتن به، تاثیر کردن در، با پیروزی بدست امدن
Count for = to be important or valuable.محل داشتن ؛ اهمیت و اعتبار و جاه و مقام داشتن :عیسی چه محل دارد جائی که خران باشند. ابن یمین.ارزش داشتن+ عکس و لینک