اهمال کارnegligent, careless, remissاهمال کردنneglect, slightاهمال کردن درto neglect, to delay through remissness
dodge (اسم)عیاری، عمل شیطانی، جاخالی، اهمال، تمجمجnegligence (اسم)مسامحه، پشت گوش فراخی، سرسری، قصور، غفلت، اهمال، فراموشکاری، فرو گذاشتneglect (اسم)فروگذاری، سرسری، غفلت، اهمالnonfeasance (اسم)اهمال، قصور در انجام امری
به ترکی می شود : savsama savsaklamaاِهمال《 پارسی را پاس بِداریم》فُروگُداری ( فُروگُذاری اَز فُروگُداشتَن ، فُروگُداریدَن ) فُروگُدارِش ( فُروگذارِش اَز فُروگذاشتَن ، فُروگُداریدَن ) وات" ذ " دَر پارسیِ میانه لَبیده می شُده وَلی دَر پارسی نو کارایی نَدارَد دُرُست تَر اَست اَز وات "د" بَهره بِبَریم مانَندِ : ... [مشاهده متن کامل] بوذَن که پیش تَر بودَن گُفته می شُده. اَز سویی گُداشتَن مانَندِ : گُریختَن ، گُسَستَن ، گُداختَن وَ . . کارواژه ای پیش وَند دار وَ آمیزه ای ست :گُداشتَن : گُ - داش - ت - اَنگُ - : جُدا داش : سِتاکِ زَمانِ گُزَشتهت : نِشانِ گُزَشتهاَن : نِشانِ کَردَن ، اَنجام دادَنفُرو - : اَز بالا به سوی پایین ، مینه یِ اِنگارِشی دَر اینجا :سوء ، بَد، دَشفُروگُداشتَن : آنچه داشتَن اَز خودجُدا کَردَن و به سوی پایین نَهادَن ، کاری را زَمین گُداشتَن یا نَهادَندر پارسی پهلوی �سودگ�تفریط. مهملیاهمال: سستی کردن در کاریاحمال:جمع حمل - بر دوش کشیدنفروگذاشتن ، سستی کردن در کار ها 🧞♂️🧞♂️تنبلی کردن در کارهادر پهلوی " سودگ " برابر فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.کم کاری+ عکس و لینک