gamy (صفت)فاسد، با جرات، بد بو، افتضاح اور، اهل حال، پر از شکار، چاشنی زدهskittish (صفت)ترسو، چموش، تغییر پذیر، لاسی، اهل حال، رم کننده
ساام وقت بخیر من بدنبال یه خانم واس ازدواج گذاشتیم ومن شرایط مو واسش گفتم گفت شما اکبرهستمدوستیاهل حال: [عامیانه، کنایه ] دوستدار تفریح و خوش گذرانی .اهل حال چت وتصویری+ عکس و لینک