اهل حال


    spry
    fun
    pleasure - seeking
    jovial

مترادف ها

gamy (صفت)
فاسد، با جرات، بد بو، افتضاح اور، اهل حال، پر از شکار، چاشنی زده

skittish (صفت)
ترسو، چموش، تغییر پذیر، لاسی، اهل حال، رم کننده

پیشنهاد کاربران

ساام وقت بخیر من بدنبال یه خانم واس ازدواج گذاشتیم ومن شرایط مو واسش گفتم گفت شما اکبرهستم
دوستی
اهل حال: [عامیانه، کنایه ] دوستدار تفریح و خوش گذرانی .
اهل حال چت وتصویری

بپرس