اهتزاز

/~ehtezAz/

    shaking
    oscillation
    joy
    mirth
    shameful
    outrageous
    flourish
    wave
    waver
    pulsation
    [fig.] joy

مترادف ها

waft (اسم)
نسیم، اهتزاز، نفخه، نسل اینده، وزش نسیم

swing (اسم)
نوسان، الاکلنگ، اهتزاز، تاب، اونگ، نوعی رقص واهنگ ان

sway (اسم)
نوسان، اهتزاز، تاب

vibration (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج

flutter (اسم)
لرزش، اهتزاز، بال زنی دسته جمعی، بال و پر زنی، حرکت سراسیمه

pulsation (اسم)
نوسان، ضربان، تپش، اهتزاز، ارتعاشات، جهندش

vibratility (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، قابلیت ارتعاش

vibrational (صفت)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش

پیشنهاد کاربران

در معنای خوش حالی:
( خواجه ی بزّاز، با اعزاز و اهتزاز، روی به من کرد )
( مقامات حمیدی، فی السکباج )
اهتزاز از ریشه ی اهتزت گرفته شده و اهتزت از ماده هز ( بر وزن حظ ) به معنی تحریک شدید است.
اهتزاز یعنی: جنبیدن و تکان خوردن چیزی در جای خودش مثل تکان خوردن پرچم و شاخه ی درخت
اهتزاز: تکان خورد
هم خانواده اهتزاز کسی میدونه
افراشته، بالا بردن
افراشته
اهتزاز
برافراشته - شکوه - آمیخته

حرکت، جنبش، تکان خوردن و. . .
میشه برافراشته، درحال هرکت
جنبیدن، حرکت
حرکت کردن جسمی
افراشته/افراخته/جنبش/نوسان/لایک بزارین ممنون
حرکت جنب و جوش
جنبش، حرکت
برافراشته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس