اهار

/~AhAr/

    starch for stiffening
    stiffness
    size
    sizing
    starch

فارسی به انگلیسی

اهار زدن
size, to starch, starch

اهار زنی
sizing

مترادف ها

starch (اسم)
تشریفات، نشاسته، اهار

پیشنهاد کاربران

آهار: این واژه در سنسکریت مصدر فعل سببی از آهره āhre می باشد با این معانی:
1ـ به آوردن - نزدیک آوردن - به خانه آوردن ( عروس ) - برای خود آوردن - پیشکش - پیشنهاد - ـتقدیم - عرضه - ارائه - هدیه کردن - دست دراز کردن - دست پیش بردن - دادن - واگذار - داشاب ( اعطا ) کردن برانگیختن. 2ـ - به برداشتن - دور کردن - گرفتن - ستاندن - برای خود گرفتن - دریافت - وصول - اخذ کردن - به دست آوردن برانگیختن. 3ـ بار دادن، باردار کردن ( مانند یک زن ) . 4ـ - پوشاندن. 5 - به به کار گرفتن - به کار بردن - به کارگیری - استفاده - استعمال - اعمال کردن برانگیختن، برخوردار - بهره مند کردن، رامِش ( لذت ) دادن، به خوردن برانگیختن، خوراندن. 6ـ به آشکار - افشا ـ فاش - معلوم کردن - گفتن - بر زبان آوردن برانگیختن. 7ـ در پی - به دنبال چیزی فرستادن. ( فرهنگ سنسکریت انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 )
...
[مشاهده متن کامل]

ایستایی، سفتی پارچه
ایستایی، سفتی
واژه آهار کاملا پارسی است ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود طعام این واژه یعنی آهار صد درصد پارسی است.
منبع. لعنت نامه دهخدا
شاید ریشه در واژه پارسی باستانی فرورتی و معادل اوستایی آن یعنی فروشی و یا معادل پارسی میانه آن به شکل فَر و هَر ( farvahar : فَر و آهار ) داشته باشد. به معنای فر جلا دهنده و برق انداز و یا پیام نورانی و روشنائی بخش.
آهار = مایع نشاسته
پت . .
آش
آهار یک واژه پارسی بجای " جلا" است ، آهار دادن = جلا دادن ، شمشیرش را آهار داده بود یعنی شمشیر خود را جلا داده بود ، آهار نام روستایی در شهرستان شمیران ، و در پشت چکاد توچال می باشد.
کتیرا
پت
اش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس