ژَد žad، ژَی/ژه، انگَم /انجَم/انگو/ هنگو/هنگف ، بربیم، انگم ژد= اَنگُژه angože ، جَتَر jatar /کتره/کتیرا ( اوستایی: جَتَرَ jatara ) ، کتیرگ / بریژنه /زیدی/زودو، جیر، پووک، گوم ( در پشتو و کرمانجی ) نامهای پارسی شیره گیاهان است که پس از ماندن سخت شود. ... [مشاهده متن کامل]
دستکم بیش از ده نام آنگاه نمیدانم چرا واژه عربی ؟. صمغ اگرچه دربرخی نوشته های پارسی امده بود پس از رسانه های تهران در زبان مردم امد ژد کاج را نیز راتیانگ/راتیانه/راتیانج گویند انغوزه ژد انگدان = انگم دان است گمانم نامهای انجیر/انگیر/انگور ( انجیر شیره دارد و از انگور شیره گیرند ) انگدان ( انگم دان ) و هنگوین/انگبین نیز از یک ریشه اند گمانم رزین ( Resin ) با ریزش/ بیرژنه birezhna / - ریزه/ریج و رس/ریس =شیره ز یک واژ باشد - لاستیک را هم جیر گویند گمانم چون ژد درخت بود و ژد را جیر گویند