انگشتری، دایره کوچک، حلقه زنانه
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
انگشتری/ انگشتر:
در متون قدیم فارسی همیشه انگشتری به کار رفته است و نه انگشتر.
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
ولی از چند قرن پیش انگشتر نیز به موازات انگشتری در شعر و نثر فارسی به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
هر که لب بست از سخن با او کسی را کار نیست
مُهر خاموشی کم از انگشتر زنهار نیست
امروزه در زبان گفتار فقط انگشتر متداول است و اشکالی ندارد.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۸. )
در متون قدیم فارسی همیشه انگشتری به کار رفته است و نه انگشتر.
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
ولی از چند قرن پیش انگشتر نیز به موازات انگشتری در شعر و نثر فارسی به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
هر که لب بست از سخن با او کسی را کار نیست
مُهر خاموشی کم از انگشتر زنهار نیست
امروزه در زبان گفتار فقط انگشتر متداول است و اشکالی ندارد.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۸. )
انگشتری: در پهلوی انگستریگ angustarīg بوده است .
( ( سوی تخت جمشید بنهاد روی
چو انگشتری کرد ، گیتی بروی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 284. )
( ( سوی تخت جمشید بنهاد روی
چو انگشتری کرد ، گیتی بروی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 284. )