انگشت نما

/~angoStnamA/

    eye-catcher
    notorious
    obtrusive
    flagrant
    notrious

فارسی به انگلیسی

انگشت نما بودن
obtrusiveness

انگشت نما شدن
to become a by - word

مترادف ها

flagrant (صفت)
زشت، اشکار، انگشت نما، وقیح، برملا

conspicuous (صفت)
ظاهر، اشکار، انگشت نما، پدیدار، توی چشم خور

egregious (صفت)
بزرگ، برجسته، انگشت نما، نمایان، فاحش

پیشنهاد کاربران

بپرس