انکار

/~enkAr/

    contradiction
    denial
    disavowal
    disclaimer
    nay
    negation
    repudiation

فارسی به انگلیسی

انکار پذیر
retractable, deniable, refutable

انکار ناپذیر
irrefutable, unassailable, incontrovertible, undeniable, watertight

انکار نفس
self-abnegation

انکار وجود خدا
atheism

انکار کردن
contradict, gainsay, deny, disavow, disown, swallow, to deny, to renounce

انکار کردن با سوگند
forswear

انکار کردن حرف
retract

انکار کننده
denier

مترادف ها

abjuration (اسم)
عهد شکنی، نقض عهد، ارتداد، سوگند شکنی، نقض عهد کردن، ترک عقیده، انکار

denial (اسم)
انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا

repudiation (اسم)
انکار، ردی

disavowal (اسم)
انکار، رد

gainsay (اسم)
انکار، مخالفت

disclamation (اسم)
انکار، ترک دعوا

abnegation (اسم)
انکار، چشم پوشی، کف نفس، رد، فداکاری

پیشنهاد کاربران

خودداری
نپذیرفتن
آرش بی سِدا
انکاردَن: نپذیرفتن، منکر شدن
نیکاردَن: انکار کردن
انکار: از پارسی میانه/ پهلویک nakirāy: ( حاشا کننده، منکر ) ، nakīrāyih: ( حاشا، انکار ) و nikēray: ( خوددار، منکر ) ، nikērāyih: ( نفی، رد، انکار ) ساخته شده است که آنهم ریشه در اوستیکnikara با همین چم دارد
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوند �اَن�� در انکار= ( اَن/نا کار ) ناییک ساز است
سوهشِ انکاردنی: هِسِ نپذیرفتنی

( denying ) =هم سنگ این واژه در زبان پهلوی هست= ( Nakkīrā ) نکیرآ=این واژه با گپ گروه ( الفبای ) اوستایی اینگونه نوشته می شود
( 𐬥𐬀𐬐𐬐𐬍𐬭𐬁 ) گپ گروه اوستایی شاید بتوان گفت که بوندگ ترین ( کامل ترین ) باشد اندر الفبای زبان های جهان.
ارندان
بی سِدا
انکار= ناکار: از کار انداختن: اَن کار
پیشوند های" ان"/ ناییک ساز ( منفی ساز ) هستند که می توان " ان" را برای فنواژهها بکار بُرد
انکاردن: نپذیرفتن، منکر شدن
نیکاردن: انکار کردن
انکار : راست نگفتن
شاید بتوان روایش گری به معنی درست انگاری دروغین را هم جایگزین نمود
ان در پارسی میانه پیشوند منفیساز بوده که تبدیل به ن و نا شده
مانند ان ایران= نا ایرانی در انگلیسی هم آنفالو وجود داره
کار هم که یه کلمه فارسی هست
ان در پهلوی پشوند منفی ساز
انکار یعنی کار نکرده
انکار ( بر وزن افعال، نکر ) از واژه پهلوی ساسانی ( فارسی میانه ) nakirāyih, nikērāyih با همین چم و معنی برساخته شده است، که آن هم ریشه در اوستایی Ni kara دارد.
پی رس ها:
- فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی، دیمه ۴۷
...
[مشاهده متن کامل]

- فرهنگ کوچک زبان پهلوی از د. ن. مکنزی، ترجمه مهشید میر فخرایی، دیمه ۱۰۹

انکار = اَکَهتَش ، اَکَهتَش گاری
پِستاویدن = انکار کردن
پِستاوش = انکار
بن مایه: فرهنگ سه زبانه سغدی، انگلیسی، فارسی ، از شادروان استاد بدرالزمان قریب
کتمان کردن حقیقت. .
سلام بر همگی . .
به نظر من بعضی از عزیزان که میفرماین که این کلمه ی انکار شاید از ریشه ی اوستایی باشه که انگره مینو هست . برای من سوال هست که خب انگره مینو یعنی اندیشه بد. تاریکی . پلیدی . اما انکار یعنی مجهول کردن واقعیت با وجود دانستنش یا مردود کردن واقعیت یا پنهان کردن واقعیت . اما انگره از اولش مشخص و معلوم هست که معنی اش فکر بد هست چیز پنهانی معنیش نمیشه . چطور میشه این ها رو بهم ربط داد؟! یا اون دوست عزیزی که می فرماین گمان می رود که اگر کلمه انگر به فارسی امروزه می رسید انگار می شد . اما انگار که میشه فرض و تصور و به نظر آمدن ( حالا هم خوب و هم بد ) و بعضی وقت ها اینطور که معلوم هست معنی میده . این هم به نظر من کاملا متفاوت با انکار و انگره هست . . پس هیچ کدام نمیشه به هم ربط داد.
...
[مشاهده متن کامل]

درود بر شما اما به نظر من کلمه انگار و انکار کاملا با هم متفاوت هستن . انگار یعنی فرض و گمان . اما انکار یا منکر شدن یعنی نپذیرفتن . . .
اِنکار
آن گونه که دو تَن اَز کاربَران نِوِشته اَند گویا واژه ای پارسی ست که با اَنگرهَ به مینه یِ اَندیشه یِ بَد پِی وَند دارَد که بایِستی اَز نِگَر ریشه - وَ زبان شِناسی بیش تَر پَژوهیده وَ راست آزمایی شَوَد.
...
[مشاهده متن کامل]

گُمان میرَوَد اَگَر واژه یِ اَنگرهَ به پارسیِ اِمروز می رِسید :
اِنگاردَن ( اِنگاشتَن ) نِوِشته وُ گُفته می شُد.
می تَوان این گونه فَهمید که اِنگاردَن ، نَفی یا نَفیَندِگی یا دودِلی وَ شَک داشتِگیِ رُخدادی ست ، هَمان گونه که ما دَر زَبانِ گَپ وُ گُفت می گوییم : اِنگار که . . . اینکه دَر اَنجام گِرِفتَنِ آن رویداد نااُستُوانیم.
پیش نَهاد دَر سورِشِ هَم ریشِگی با اَنگرهَ :
۱ - اِنکار = اِنگار ؛ مُنکِر = اِنگارَنده
واژه های هَم تَراز دیگَر با اِنکار :
۲ - زیرزَنَندِگی ، زیرزَدِگی ، زیرزَدِش ( زیرِ چیزی زَدَن )
۳ - ناخُستویی ( خُستویی = اِعتِراف )
واژه ی بَرساخته : خُستَن = اِعتِراف کَردَن
ناخُستَن = اِنکار کَردَن
گَردانِشِ خُستَن : خُسَنده ، خُسِش ، . . .
یا خُستیدَن : خُستَنده ، خُستِش. . .
واژه نامَک :
نااُستُوان = نامُطمَئِن # اَستُوان = مُطمَئِن
سورِش = صورَت
گَردانِش = صَرف ( دَستورِ زَبان )
بَرساخته ، بازآفَریده= جَعلی
اَفروزانِش ( توضیح ) : دَر زَبانِ اَرَبی :
آنچه خُدا می سازَد : خَلق = آفَرینی ؛
آنچه مَردُم می سازَد : جَعل = بازآفرینی ، بَرسازی

از سرِ خود واکردن
افزون بر �نپذیرفتن� یاد شده در بالا
نمونه:
هر چه به او گفتیم کارِ توست، از سرِ خود واکرد.
برای آمیخته واژه های �انکارپذیر� و �انکارناپذیر� می توان به ترتیب از آمیخته واژه های �ناپذیرفتنی� و �پذیرفتنی� سود جست. از دید من، نزدیک ترین واژه ی پارسی همتراز �انکار�، همانگونه که تنی چند از دیگر کاربران آن را یادآور شده اند، �نپذیرفتن� است.
رَد
قبول نکردن اشتباه و عذر و بهانه اوردن برای ان.
انکار ( Denial ) [اصطلاح اعتیاد]عدم پذیرش و یا درک اعتیاد و یا عدم تشخیص وپذیرفتن خطرات ناشی از اعتیاد.
انکار: [اصطلاح حقوق]در اصطلاح آئین دادرسی مدنی کسی که سندی علیه او ابراز شود و او مهر یا امضاء یا اثر انگشت منتسب به خود را نفی کند و آنها را از خود نداند این عمل را انکار گویند.
واژه ی " no " و واژه ی " انکار " از یک ریشه ی هند و اروپایی هستند . ریشه ی این دو لغت پس از آنکه به زبان انگلیسی وارد شد به " no " تبدیل شد و به زبان عربی وارد شد به " انکار " تغییر شکل داد .
...
[مشاهده متن کامل]

نپذیرفتن چیزی که باید بپذیریم
پادپذیری
شاید این واژه ریشه ایرانی دارد:
"انگره مینو" در اوستا هستش
توجیحی برای جلوگیری از رشدوتغییر
نپذیرفتن واقعیت

حاشا کردن

واقول_دبه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس