refuse (اسم)ترک، اشغال، انصراف، پس مانده، فضولات، ادم بیکارهdissuasion (اسم)بازداشت، بازداری، انصراف، دلسرد سازیdeterment (اسم)انصراف، تحذیرrelinquishment (اسم)انصرافput-off (اسم)بهانه، طفره، تعویق، انصراف، عذر
کناره گیری. چشم پوشی. نادیده انگاری. نادیده گیری . ول کرد. کنارش. ولش." دگره، دگرگی ":انصراف." چشم پوشی " : انصراف.انصراف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:فراپر farāpar ( اوستایی: frapar ) پلپوت palput ( خراسانی )واگشتفسخ عزیمت ؛ انصراف و بازگشتن از عقیده و تصمیمی. ( فرهنگ فارسی معین ) .واگشت، واگردانی+ عکس و لینک