split
انشعاب
/~enSe~Ab/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
شاخ، شاخه، شعبه، ترکه، بخش، انشعاب، رشته، فرع
شاخه، انشعاب، خراج گذار، خراجگزار
شعبه، ترکه، انشعاب، فرع، جوانه، شاخه نورسته
ترک، دو بخشی، انشعاب، رخنه، شکاف، چاک، نفاق
انشعاب، تباین، واگرایی
انشعاب، شاخه شاخگی
درد، انشعاب، فرزند، رگه معدن، رویش انشعابی، رویش شاخه، حرکت تند و چابک
شاخه، شعبه، انشعاب
پیشنهاد کاربران
انشعاب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
گوگاف gugāf ( مانوی )
گوگاف gugāf ( مانوی )
مترادف انشعاب: افتراق، پاشیدگی، پراکندگی، تفرقه، تقسیم، جدایی، شاخه، شعبه
برابر پارسی: چند شاخگی، شاخه شاخه شدن
معنی انگلیسی:
breakaway, divergence, fork, ramification, separation, split, branching out, service line, extension
برابر پارسی: چند شاخگی، شاخه شاخه شدن
معنی انگلیسی:
زیرمجموعه
زیرشاخه
انشعاب
نوشاخگی
خانوم فاطمه رسته پراکنده گی رو اینجوری نمینویسن محض اطلاعتون!
پراکندگی!!!: )
پراکندگی!!!: )
پراکنده گی، شاخ شاخ شدن، تکه تکه شدن