انسداد

/~ensedAd/

    block
    blockage
    choke
    closure
    obstruction
    occlusion
    strangulation

فارسی به انگلیسی

انسداد سرخرگ های قلب
coronary thrombosis

انسداد و انفجار
implosion

مترادف ها

let (اسم)
مانع، انسداد، اجاره دهی

choke (اسم)
اختناق، انسداد، ساسات، دریچه

block (اسم)
توده، قلنبه، سد، قطعه، کند، بلوک، جعبه قرقره، کنده، انسداد، مانع ورادع، ساختمان چهارگوش

obstacle (اسم)
مانع، محظور، سد، انسداد، گیر، مشکل، رادع، رداع، سد جلو راه، پاگیر

blockade (اسم)
انسداد، محاصره، راه بندان، سد راه

obstruction (اسم)
جلوگیری، سختی، انسداد، سده، گرفتگی

blockage (اسم)
جلوگیری، مانع، انسداد، محاصره، بازداری، ایجاد مانع

occlusion (اسم)
انسداد، جفت شدگی، بسته شدگی

blocking (اسم)
انسداد

stockade (اسم)
انسداد، ایجاد مانع، حصار بندی

impassability (اسم)
انسداد

padlock (اسم)
انسداد، قفل

tie-up (اسم)
انسداد

پیشنهاد کاربران

انسداد. [ اِ س ِ ] ( ع مص ) بسته شدن و بند گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . بسته شدن. ( از اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ) . || ( اِمص ) بندآمدگی و گرفتگی و سدشدگی و بسته شدن راه. پ ( از ناظم الاطباء ) . بستگی. ( یادداشت مؤلف ) : از حال ضعف مراکب و فلول مضارب و انسداد وجوه مطالب او خبر دادند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 192 ) . || ( اصطلاح پزشکی ) گرفتگی ومسدود شدن مجاری اعضای مختلف بدن . انقباض. قبض مجاری. ( فرهنگ فارسی معین ) .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

مسدودی رمزکاارت هدیه بانک اینده
انسداد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پاتروش pātruŝ ( سغدی: پتروخش patruxŝ )
قطع. . .
مانه. . .
سد. . .
. . . . . . . . . .
انسدادروده /ریه /معده/مجاری صفراوی/. . .
هرچیزیکه باعث گرفتگی شود، مثل سدمعبر. . .
رفع انسدادباپرداختن بدهی قبوض اب وبرق، گازا
گرفتگی
وقتی ب کسی داری پیام میدی بهت میگ انسدادی یعنی چی