( آنس ) آنس. [ ن ِ ] ( ع ص ) خوگرفته. خوگیرنده. مأنوس. انس گیرنده.
آنس. [ ن َ ] ( ع ن تف ) خوگیرنده تر. مأنوس تر.
انس. [ اُ ] ( ع مص ) آرام یافتن به چیزی و بی پژمان شدن. ( منتهی الارب ) . خو گرفتن و آرام گرفتن بچیزی و الفت گرفتن. ( غیاث اللغات ) . خوگر شدن. ( یادداشت مؤلف ) . || ( اِ ) خرمی و بی پژمانی ضد وحشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . ضد وحشت. ( از اقرب الموارد ) . استئناس. تأنس. ( یادداشت مؤلف ) . یقال : کیف ابن انسک ؛ یعنی نفسه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . ای کیف ترانی فی مصاحبتی ایاک. ( ناظم الاطباء ) . || ( اِمص ) خوگرفتگی و مؤانست و الفت و همدمی و مصاحبت و دوستی و مودت و رفاقت و خرمی و بی پژمانی. ( از ناظم الاطباء ) . خوگری. آموختگی. ( یادداشت مؤلف )
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
الفت
آنِس: خوگرفته
آنَس: خوگرفتەتر
انس
انس :عادت
اونس یا انس از واحدهای جرم است که در �دستگاه متریک �برابر با ۲۸٫۳۴۹۵۲۳۱۲۵ �گرم� می شود.
نامی منصوب به اصحتب پیامبر اکرم ص به معنی ارامش دهنده و متضاد توحّش بکار برده میشود.
خو، عادت، آمیزش، الفت، حشر، رابطه، موالفت، موانست، معاشرت، دوستی، محبت، وابستگی
بهترین راه برای فراری دادن انس
برابر پارسی: خوکرد ( xukard )
برابر واژه ای شایسته برای واژه های عربی انس، الفت و عادت.
این واژه از زبان ایرانی تالشی گرفته شده است. در زبان تاتی یا آذری ایرانی ( خوگرد ) گویند.
( ens ) انسان
آنْسَ ( اوستایی ) 1ـ بخش، سهم، بهره 2ـ چیز خوب 3ـ حزب، گروه، دسته 4ـ داخل ـ وارد شدن
آنْس ( اوستایی ) رسیدن، آمدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)