انزجار

/~enzejAr/

    abhorrence
    allergy
    antipathy
    disgust
    execration
    hate
    loathing
    odium
    repugnance
    aversion

فارسی به انگلیسی

انزجار انگیز
nauseous, noxious, revolting

انزجار اور
loathsome

انزجار داشتن
abominate

مترادف ها

abhorrence (اسم)
انزجار، تنفر، بیزاری، وحشت

disgust (اسم)
انزجار، تنفر، بیزاری، نفرت، بی میلی

antipathy (اسم)
انزجار، احساس مخالف، نا سازگاری

nausea (اسم)
انزجار، تهوع، حالت تهوع، دل اشوب، حالت استفراغ

phobia (اسم)
انزجار، نفرت، تشویش، خوف، بیم، ترس بیخود

pique (اسم)
انزجار، رنجش، پیکه، پارچهء راهراهنخی

scunner (اسم)
انزجار، مایه نفرت

پیشنهاد کاربران

انزجار نوعی قوه دافعه است
ناخوشایندی کم یا زیاد از چیزی یا از چهره، رفتار و یا گفتار کسی با یا بی علت که می تواند همیشگی یا گذرا باشد و رویگردانی از آن چیز یا کس را به دنبال دارد.
( https://www. cnrtl. fr/definition/aversion )
...
[مشاهده متن کامل]

( https://www. cnrtl. fr/definition/repugnance )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بیزاری ( دری )
آسیس ( بلوچی )
نوریژ nuriž ( سغدی: nurež )
کرک kerk ( خراسانی )
زیشتایو ziŝtāyu ( سغدی: ziŝtāyuc )
خیچا xeycā ( خراسانی: xeyca )

انزجار: ناخوشایندی کم یا زیاد از چیزی یا از چهره، رفتار و یا گفتار کسی با یا بی علت که می تواند همیشگی یا گذرا باشد و رویگردانی از آن چیز یا کس را به دنبال دارد.
( https://www. cnrtl. fr/definition/aversion )
...
[مشاهده متن کامل]

( https://www. cnrtl. fr/definition/repugnance )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نوریژه nuriže ( سغدی: nureže )
زیشتایو ziŝāyu ( سغدی: ziŝtāyuc )

انزجار چندش کیزی ک باعث بهم خوردن حال میشود
تنفر و سیری
نفرت
انزجار: املای این کلمه به همین صورت صحیح است. گاهی آن را به صورت انضجار می نویسند و غلط است. اسم مفعول آن نیز منزجر است و نه منضجر. ( انضجار و منضجر در لغت عرب و متون معتبر فارسی نیامده است ) انزجاردر عربی به معنای "پذیرفتن منع و نهی و دست باز داشتن" است اما در فارسی به معنای" بیزاری و تنفر" به کار میرود.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۷. )

revulsion
بری، بی میل، روگردان، دلزده، سیر، ضجور، گریزان، متنفر، مشمئز، منزجر، نافر، نفور، وازده
همتای انزجار= تنفر ، که لغت پارسی آریایی تنفر را ارب بر وزن تفعل گرفته و واژگان نفرت، منفور و. . . را جعل کرده
تایید 👆👆👆
چندش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس