اندیشه

/~andiSe/

    idea
    mind
    reflection
    thinking
    thought
    fear
    apprehensiveness

فارسی به انگلیسی

اندیشه اصلی
brainchild

اندیشه خوان
mentalist

اندیشه خوانی
telepathy

اندیشه گذشته
retrospect

اندیشه مبهم
inkling, notion

اندیشه مجدد
second thought

اندیشه ناگهانی و سازنده
brainstorm

اندیشه نیکو
felicity

اندیشه کردن
think, to think, to reflect, to fear

اندیشه کلی
concept

مترادف ها

deliberation (اسم)
مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش

opinion (اسم)
نظر، گمان، اندیشه، رای، اعتقاد، عقیده، فکر، نظریه، پندار

reflection (اسم)
تامل، اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب، انعکس

thought (اسم)
نظر، گمان، قصد، اندیشه، خیال، استدلال، عقیده، تفکر، فکر، خاطر، خاطره، پندار، سگال، چیز فکری

anxiety (اسم)
تمایل، اضطراب، نگرانی، تشویش، دلواپسی، اشتیاق، اندیشه، غم، ارنگ، خوف

worry (اسم)
اضطراب، نگرانی، دلواپسی، اندیشه، بی قراری، بی آرامی، شورش، اندیشناکی

idea (اسم)
معنی، اگاهی، مراد، گمان، نیت، اندیشه، خیال، فکر، تصور، انگاره، خاطر، طرز تفکر، طرز فکر، خاطره، نقشه کار

solicitude (اسم)
نگرانی، اشتیاق، اندیشه، دقت زیاد

notion (اسم)
اندیشه، خیال، عقیده، ادراک، مفهوم، فکر، تصور، خاطر، خاطره، نظریه، پندار

device (اسم)
اندیشه، دستگاه، اسباب، اختراع، شعار، شیوه

meditation (اسم)
اندیشه، خیال، مراقبت، تفکر، تعمق، عبادت

plan (اسم)
اندیشه، خیال، برنامه، طرح، نقشه، تدبیر

reflexion (اسم)
اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب

mentality (اسم)
اندیشه، مشعر، قوه ذهنی، طرز فکر، ذهن، روحیه

notional (صفت)
اندیشه، ادراک، تصور، نظریه

پیشنهاد کاربران

ای برادر تو فرا اندیشه باش.
مانده را خود استخوان وریشه باش.
تا بود اندیشه ات گل گلشنی.
ور فرا اندیشه ، فرّ گلشنی.
شهرام
آشکار است که {اندیشیدن} از دو بخشِ {ان} و {دیشیدن} ساخته شده است.
در اینجا ما برایِ پیشوندِ {ان} چند زانیک ( =حالت ) داریم:
1 - نفی کننده/نیچ کننده است.
2 - نشان دهنده یِ {انبوهی/تجمع} است.
...
[مشاهده متن کامل]

3 - به چَمِ {درون} است. ( در این باره هنوز آشکار نیست که آیا این پیشوند چنین کاربردی داشته یا نه. ولی چند واژه در اوستایی داشتیم که گویا پیشوندِ {هَن} چونان کاربردی را داشته )
ریشه شناسیِ {دیشیدن} کمی سخت است. می توانیم به واژگان دیگر و هَمچَم سر بزنیم:
ما واژه یِ {اَنگاشتن/اِنگاشتن} را داریم که از پیشوندِ {ان} به همراهِ {گاشتن} ساخته شده است.
نیاز است گفته شود که {گاشتن} با بُنِ کنونیِ {گار}، در پیوند است است با {کار} که {کار} در گذشته افزون بر {کردن/کنش}، چَمِ {آفریدن/ساختن} نیز داشته است.
از این روی، گمان می شود در اینجا {ان}پیشوند است که به فِتاد ( =مورد ) دوم یا سوم ( نشان دهنده تجمع یا درون ) نشان دارد.
به گمانم ما درباره یِ {اندیشیدن} نیز ساختارِ همانندی با {انگاشتن} داریم. {دیشیدن} به چَمِ {ساختن/آفریدن} است و از این روی، گمانه یِ کاربرِ گرامی و بزرگوار، /فرتاش/، که می فرمودند {دیشیدن} همان {دیسیدن} است، نگاه این تن نیز هست. ( در پیام ایشان زیر واژه اندیشه، به این نشانش فرمودند ) در اینجا ما دگرگونیِ آواییِ {س/ش} را داشته ایم.
پیشوندِ {ان} هم باز یا به چَمِ {درون} است یا پیشوندِ نشانگرِ {تجمع}. که در این باره باید بیشتری بررسی شود.
پشتوانه:
فرتوری که درباره یِ واژه یِ {کار} داریم، از نِبیگِ {فرهنگ واژه های اوستا ) است در رویه یِ 356 یا 358 ( یکی از این دو )
بِدرود!

لری بختیاری
مَن:فکر، اندیشه
دیا:حدس، گمان
اندیشه از سه بخش ان دیش ه ساخته شده است واسم مصدر از واژه پهلوی هنتیشیتن است پسوند ان در فارسی در انباردن ، انباشتن، اندوختن وغیره وجود دارد دیش یا دیس هما ن designدرلاتین به معنی شکل است پس اندیشه می شود در شکل آمده که به معنی اضطراب است چون مدام نگرانی هایی برای انسان شکل می گیرد
برابرواژه ی �ذهن� چیست؟؟؟
من خودم بسیار می اندیشیدم که به جای واژه �ذهن� در زبان پارسی چه بگوییم.
در کشف المحجوب دیدم که نوشته شده بود: ذهن یعنی هوش.
من خودم کمابیش واژه ی هوش را برای ذهن نمی پذیرم، درخور هم نیستند.
...
[مشاهده متن کامل]

کس دیگری را دیده بودم که به جای �ذهن� می گفت: �نهان�.
نهان هم خوب نیست چون نهان به جای ضمیر و باطن بکارمی رود.
پس از کندوکاوهای بسیار به واژه ی �اندیشمان� رسیدم.
اندیشمان: اندیش مان.
چنان که: در ذهن من این می گذرد که. . . در اندیشمان من این می گذرد که. . .
واژه ی اندیشمان برای ترجمانی نوشتارهای هستی شناسیک بسیار خوش کاربرد خواهد بود: )
پارسی را پاس بداریم.

اندیشه واژه ایست فارسی و از هنتشک و هنتشیدن فارسی میانه گرفته شده
پانترکها همواره خیالات و عقده های بی هویتی خود را با واژه سازی بی ریشه و بی سند جبران می نمایند حال اینکه اگر همه واژه های جهان را هم در خیالاتشان صاحب شوند نژادشان را چه خواهند کرد ؟
...
[مشاهده متن کامل]

چرا که در همه جهان به عقب مانده های ذهنی مونگول ( مغول در انگلیسی ) گویند .

از کلمه آنگلاماک کلمات زیر مشتق شده است
انگار
انگاره
انگدیشه یا اندیشه
همه در معنای فرضیه و فکر هستند و ریشه کاملا ترکی دارد
تصور
هر اندیشه که آید در درون
صد جهان گردد به یک دم سرنگون
مولوی
بهتر است بجای بهره از واژه بیگانه فکر، از واژه زیبا و پارسی اندیشه بهره برد
از آنجایی که در همه زبانها ( س ) و ( ش ) نزدیک یکدیگر هستند و دگرگونی آوایی میان این دو رخ می دهد، چنانچه در زبان پارسی نیز نمونه ها بسیار است همانند:هستن/هشتن، اشکانی/سکایی و. . . گمان می کنم واژه ( اَندیشیدن یا هَندیشیدن ) با واژه ( دیس ( شکل ) ، دیسیدن ) در پیوند باشد و از انجایی که پیشوند ( اَن یا هَن ) همان ( هَم ) می باشد، به گمانم این واژه با واژگان ( همدیس، همدیسیدن ) در پیوند باشد. اگر چنین باشد، این کارواژه به پنداره هایی اشاره دارد که در میان همه ذهن های بشری همسان و همشکل است، برای نمونه:جمع 2 و2 برابر است با 4 . چیزی که در فلسفه به آن بین الاذهانی می گویند. ولی واژه پنداشتن به ذهن فردی اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

( این دیدگاه شخصی می باشد ودر درست یا نادرست بودن این دیدگاه شک دارم ) .

اندیشه:
( ( اندیشه در پهلوی در ریخت هندشگ handēšhag بکار می رفته است ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 332. )

هر که تیشه نزند بر اندیشه خویش
با دو دست خود هم تواند شانه کشد بر ریش خویش!
نگاشتن درنگ کردن. تامل کردن. تمورکردنس
پندار، تأمل، تفکر، خیال، رأی، سگال، ضمیر، فکر، سودا، احتیاط، صرافت، محابا، ملاحظه، قصد، نیت، اضطراب، بیم، پروا، ترس

اندیشه اسم دخترانه نیست. در ثبت احوال هم به عنوان نام پسرانه ثبت می شود. در من، حرف ه در آخر این نام، ه تانیث نیست. ایت حرف جزو ساختار واژه اندیشه است. از این رو نامی تنها دخترانه نیست. از آن جایی که اسم
...
[مشاهده متن کامل]
معنا است، می تواند نام هر دو جنس باشد. اگر هم قرار باشد تنها به عنوان نام یکی از دوجنس مورد استفاده قرار بگیرد، می تواند با اولویت، نام پسر باشد.

فکر کردن به چیزی
گمان هم گفته می شود
سگالش
زکاوت
سگال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس